تولید یا تحول؟!/توان علمی را بر چه محوری متمرکز کنیم؟

خبرگزاری شبستان: ما در جامعه امروز خود با توجه کاستی‌های فراوانی که داریم، شدیدا نیاز به تولید علم داشته و این موضوع مقدم بر تحول علوم است تا بخواهیم علوم موجود را ترمیم و بازسازی و بومی کنیم.

خبرگزاری شبستان: "وقتی ما علم دینی را با توجه به پنج عنصر مبانی و بنیادها، غایات، روش ها، موضوعات و مسائل، تولید کردیم، برای عرضه آن به دنیا باید روی این مولفه ها اصرار داشت. البته قاعدتا همه دنیا ممکن است این دانش و مبانی را از ما نپذیرند، دنیای امروز دانش را برای کارآمدی، حل معضلات، پیشبرد مسائل مادی و معنوی و رفع مشکلات می خواهد و مقبولیت یک دانش به کارآمدی آن است نه حجیت داشتن آن." اینها بخش هایی از سخنان حجت‌الاسلام محسن مهاجرنیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص تولید علم دینی است که مشروح آن از نظرتان می گذرد:

 

برخی از اندیشمندان و اهل دانش، علم را به دینی و غیردینی تقسیم می کنند، آیا اساسا این تقسیم بندی صحیح و ممکن بوده و موضوعیت دارد؟
در این خصوص دیدگاه های مختلفی وجود دارد؛ دیدگاه نخست معتقد است همه عالم فعل الهی بوده و همه امور دنیا جزو اسماء و صفات الهی است و هر نوع دانش و معرفتی در حوزه فعل و علم الهی است و هیچ یک خارج از آن نیست، بنابراین علم از این منظر می تواند دینی باشد و ما در واقع دانش غیردینی نداریم و همه دانش ها تا زمانی که علمیت آن ثابت شود، دینی است.
دیدگاه دیگر مبانی تقسیم روشی را در نظر می گیرد و دانش ها را برا اساس روش ها تقسیم می کند، مانند روش تجربی، عقلی، نقلی، شریعت و شهودی؛ بر اساس این تقسیم بندی روش های نقلی و شریعت علم دینی است اما سایر علوم نیز این ظرفیت ها را دارند که دینی شوند و می توانند تجربه ای دینی و غیر مسلمانان باشد، بنابراین زمانی که این دانش در حوزه غیر اسلامی است، می تواند غیر دینی باشد.
دیدگاه سوم علم را بر اساس تمدن تقسیم می کند؛ بر این اساس دانش هایی که در حوزه تمدن اسلامی است در دو بخش قابل تقسیم است: یکسری دانش های دینی مانند فقه و اصول و کلام است که توسط شرقی ها و مسلمانان تولید شده یکسری دانش ها هم توسط مسلمان تولید شده و شرعی و اسلامی است؛ اما بخش دیگر در حوزه تمدن توسط غیرمسلمانان تولید شده اما لزوما اسلامی نیست.
اما دیدگاه چهارم نیز در تقسیم علم به دینی و غیردینی وجود دارد در ارتباط مبانی و پیش فرض های علوم؛ برخی اعتقااد دارند دانشی دینی است که پیش فرض های آن اسلامی و مبتنی بر پیش فرض های دینی باشد و گرنه اگر مبادی دانشی غیر دینی باشد، آن علم نیز غیر دینی است؛ بنابراین به اعتبار مبانی، مبادی و پیش فرض ها، این علم عنوان دینی و غیر دینی را می پذیرد.
اما تقسیم بندی دیگری نیز وجود دارد که به سبب انگیزه و فاعل دانش قابل تقسیم است؛ این دانش به اعتبار این که یک مسلمان با انگیزه اسلامی به آن عمل می کند، می تواند دینی باشد و اگر همین دانش به دست فردی غیرمسلمان بیفتد، غیر دینی خواهد بود؛ مانند این که دانش مدیریت اگر توسط حاکم اسلامی اجرا شود، دینی و اگر به دست غیر مسلمان باشد، غیر دینی است.
همچنین در تقسیم بندی دیگری دانش ها به شرعی و غیر شرعی تقسیم می شوند؛ علم شرعی بنیان گذار دین هستند و درون آن شکل گرفته و همه موضوعات آن دینی است مانند کلام، فقه و تفسیر؛ این دانش ها بنابراین اساسا علم در شش تقسیم بندی، به دینی و غیر دینی قابل تقسیم است.

 

کدام مولفه ها علم را دینی کرده و علم دینی چه دایره ای را در بر می گیرد؟
این موضوع را در چند مساله می توان تقسیم کرد؛ یکی از مولفه ها، مبادی و مبانی است. تقریبا تمام دیدگاه دانشمندان اسلامی این است اگر مبادی علمی اسلامی باشد، آن علم دینی می شود؛ اما دومین مولفه موضوعیت داشتن آن دانش است. اگر دانشی مرتبط با دین باشد، این علم را می توان دینی کرد. همچنین روش ها، غایات و اهداف نیز از دیگر مولفه هایی است که اگر دانشی بخواهد دینی شود، باید این موارد یاد شده هماهنگ و سازگار با دین باشد و اگر غیر آن محرز شود، آن دانش غیر دینی خواهد بود.


تولید علم با تحول علوم چه نسبتی دارد و کدامیک بر دیگری مقدم است؟
ابتدا باید تعریفی از این دو مقوله داشته باشیم. وقتی سخن از تولید علم می شود یعنی اینکه ما از صفر می خواهیم شروع کنیم. برای تولید علم مجموعه ای از مفاهیم، گزاره ها، نظریات و پارادیم حاکم بر آنها را نیاز داریم اما تحول مفهومی تقابلی است و زمانی که سخن از تحول علوم به میان می آید، یعنی دانشی وجود دارد اما باید تغییر، ارتقاء و کارآمدی در آن صورت گیرد و این معنا با تولید تفاوت دارد. اما در این که کدامیک بر دیگری مقدم است، باید گفت این مساله نسبی است. بنابراین گاه می خواهیم به فارغ از وضعیت موجود شویم، قاعدتا در اینجا بحث تولید بر تحول مقدم است اما گاه می خواهیم متناسب با نیازها و شرایط جامعه ارزیابی داشته باشیم و باید دید شرایط به چه گونه ای است و بنا براین موضوع، تحول بر تولید مقدم می شود.
گاه نیز در شرایطی هستیم که دانش دینی داریم اما نیاز به تحول و ارتقاء آن دانش داریم اما در موقعیت هایی نیز دانش وجود ندارد به این معنا که یا دانش موجود غیراسلامی است و نیاز به تولید علم دینی داریم نه تحول، یا در شرایطی هستیم که دانشی وجود ندارد و به اصطلاح شهید صدر این منطقه، منطقة الفراغ است و آنجا باید دانش تولید شود و بدین گونه تولید بر تحول مقدم می شود.
بنابراین این موضوع بستگی به شرایط موجود دارد؛ اما در مجموع به دلیل آن که ما در جامعه امروز خود در نظام اسلامی کاستی های فراوانی داریم، شدیدا نیاز به تولید علم داشته و این موضوع مقدم بر تحول علوم است تا بخواهیم علوم موجود را ترمیم و بازسازی و بومی کنیم. این بومی سازی یا اسلامی سازی، موقتی می توانند وضعیت موجود را اصلاح کنند، اصل آن است که بنیاد های نظری خود را تولید کنیم.
 

برای اینکه علم دینی قابلیت عرضه در فضای بین الملل را داشته باشد، وجود چه پارامترهایی برای آن ضروری است؟
وقتی ما علم دینی را با توجه به پنج عنصر مبانی و بنیادها، غایات، روش ها، موضوعات و مسائل، تولید کردیم، برای عرضه آن به دنیا باید روی این مولفه ها اصرار داشت. البته قاعدتا همه دنیا ممکن است این دانش و مبانی را از ما نپذیرند، دنیای امروز دانش را برای کارآمدی، حل معضلات، پیشبرد مسائل مادی و معنوی و رفع مشکلات می خواهد و مقبولیت یک دانش به کارآمدی آن است نه حجیت داشتن آن. بنابراین برای مسلمانان حجیت داشتن یک دانش کافی است اما غیر مسلمانان به دنبال آن هستند که این دانش چه مشکلی از آنها حل می کند و چه توسعه ای در زندگی فردی و اجتماعی آنها ایجاد می کند. بنابراین حجیت سازی برای حوزه تمدن اسلامی پارامتر اساسی برای مسلمانان است. اما مولفه دیگر برای عرضه دانش دینی به دنیا، برجسته سازی مزیت های نسبی آن است. قرار نیست هر دانشی تمام مشکلات را حل و رفع کند بلکه هر دانشی مزیت های تخصصی دارد که می توان آن را برجسته و به دنیا معرفی کرد. عنصر دیگر ساده سازی یک علم و بین الاذهانی کردن آن است؛ به این معنا که دانش را باید به گونه ای ارائه داد که بری همه قابل فهم باشد. برخی دانش ها با مفاهیم و اصطلاحات پیچیده ای روبه رو است که استفاده از آن را دشوار می کند، مانند دانش اصول فقه که بخشی از آن معادل دانش هرمونوتیک است. دانش هرمونوتیک در دنیا قابل استفاده است چرا که قابل فهم و ساده است. اصول فقه آن هرمونوتیک را به اضافه مسائل دیگر دارد اما به دلیل پیچیده بودن و روش های خاص آن، قابل عرضه در دنیا نیست و باید عناصر بین الاذهانی را در آن به وجود آورد و این دانش را ساده کرد.

پایان پیام/

کد خبر 331532

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha