خبرگزاری شبستان: پاره ای از صفات هستند که اگر چه نام مخصوصی دارند، ولی هرگاه ما دقت کنیم و درباره آن ها نیک بیندیشیم می بینیم که همگی در حکم غیبت هستند، البته از طرف شرع از آنگونه صفات نیز به طور مستقل نکوهش و منع به عمل آمده است. نمامی یا سخن چینی آن است که سخن شخصی را برای شخصی دیگر نقل کنیم؛ مثلا بگوییم:" فلانی پشت سر شما چنین و چنان می گفت."یا به او بنوسیم، اشاره کنیم و یا با گوشه و کنایه بفهمانیم و چون این نوع سخن پراکنی ها غالبا در مورد نقایص و عیوب اشخاص است و موجب رنجش و آزردگی آنان می شود، ازاین رو برگشت این کار نیز به گناه غیبت خواهد بود و در حقیقت، سخن چین بدین وسیله میان غیبت و سخن چینی، یعنی دو گناه بزرگ جمع می کند. متن زیر گزیده ای از کتاب " ابهام زدایی از احکام غیبت " پیرامون سخن چینی است.
رابطه سخن چینی و عدم اجابت دعا
در حدیث هست که حضرت موسی پیامبر موقعی که قحطی و خشکسالی بنیاسراییل را تهدید میکرد از خدا طلب باران کرد که خداوند وحی فرمود: من دعای تو و کسانی را که همراه تو هستند قبول ندارم چون در میان شما سخنچینی وجود دارد که در کارش پافشاری و اصرار میورزد. موسی عرض کرد: پروردگارا! او کیست تا اخراجش کنیم؟ از طرف خدا خطاب آمد: ای موسی! من تو را از سخنچینی باز میدارم آنگاه خود سخنچین باشم؟ پس مردم همگی توبه کردند و خداوند نیز برایشان باران فرو فرستاد.
روایت شده که مردی به خاطر هفت موضوع هفتصد فرسنگ برای دیدار مرد حکیم و دانایی راه پیمود و وقتی که به حضور او رسید، گفت: من برای خاطر علم و دانشی که خدا به تو داده پیش آمدهام به من بگو چه چیزی سنگینتر از آسمان، چه چیزی گستردهتر از زمین، کدام شیء سختتر و محکمتر از سنگ، چه چیزی داغتر و پرحرارتتر از آتش، چه امری خنکتر و سردتر از زمهریر، چه چیزی بینیازتر از دریا و چه کسی خوارتر از یتیم است؟
او در پاسخ گفت: بهتان و نسبت ناروا به شخص پاک و بیگناه دادن سنگینتر از آسمانهاست، حق و حقیقت گستردهتر و وسیعتر از زمینها است، دل شخص قانع بینیازتر از دریاست، حرص و حسد گرمتر و داغتر از آتش است، نیازمندی به یکی از نزدیکان اگر حاجت ایشان برآورده نشود و خنکتر از زمهریر است، دل شخص کافر سختتر از سنگ است و آدم سخنچین اگر رازش فاش شود خوارتر و زبونتر از یتیم میباشد!
بدان که سخنچینی بیشتر در موردی گفته میشود که شخصی سخن کسی را به دیگر نقل کند؛ مثلا بگوید: فلانی درباره شما چنین و چنان میگفت ولی بدیهی است سخنچینی مخصوص سخنگفتن نیست بلکه غیر سخن مانند نوشتن، اشاره و غیره را نیز دربرمیگیرد چنانکه در بحث غیبت گذاشت.
تعریف کامل آن عبارت از این است که انسان از اسراری پرده بردارد که شخصی را که به او یا از او نقل میشود و یا شخص سوم را خوش نیاید، اعم از اینکه این پردهدری با سخنگفتن باشد یا نوشتن، اشاره و رمز و غیره و اعم از اینکه مطلب فاش شده عیب و نقصی باشد برای آن شخص یا نه و خلاصه حقیقت سخنچینی، فاشکردن راز و پردهدری در مورد چیزی است که برملا و کشفشده آن انسان را خوش نیاید. پس انسان راجع به کلیه شئون و احوال مردم باید ساکت باشد، مگر آنکه در حکایت و نقل آن فایدهای برای مسلمان باشد و یا جلو گناهی گرفته شود مثلا هرگاه انسان ببیند که شخصی مال مردم را میخورد برای او لازم است برای حفظ حقوق مردم شهادت داده و به آنان اطلاع دهد ولی اگر ببیند که شخصی مال خود را کتمان میکند و از نظرها پنهان مینماید آنگاه او این موضوع را به مردم بازگوید و آن را افشا سازد، این عمل سخنچینی و نمامی به حساب میآید و هرگاه این موضوع نقص و عیب برای آن شخص باشد انسان میان دو گناه غیبت و سخنچینی را جمع کرده است.
انگیزههای سخنچینی
عوامل و انگیزههای سخنچینی یکی از امور زیر است:
قصد بد داشتن راجع به کسی که از او سخنچینی میشود اظهار محبت و دوستی برای شخصی که نزد او نقل سخن و مطلب میشود وراجی و پرحرفی و بدانوسیله تفریح و خوشگذرانیکردن.
وظیفه شنونده
کسی که پیش او سخنچینی میشود و به او مثلا گفته میشود که فلانی راجع به تو چنین و چنان میگفت یا راجع به تو فلان کار را انجام داده و یا برای کارشکنی و سازش با دشمن تو فلان تصمیم را دارد و امثال آن شش وظیفه دارد که باید آنها را رعایت کند:
اول: او را در سخن و کارش تصدیق و تأیید نکند چون آدم سخنچین و نمام، فاسق و نابکار است و گواهی و شهادتاش مردود میباشد و خداوند میفرماید: هر گاه فاسق و نابکاری برای شما خبری آورد آن را تحقیق کنید و به راحتی نپذیرید.
دوم: او را از این کار باز بدارد و پند و اندرز دهد و زشتی عمل او را باز گوید: خداوند فرموده امر به معروف و نیکی کنید و از زشتی و گناه بازدارید.
سوم: آنکه سخنچینی را برای رضای الهی دشمن بداری و از او متنفر باشی چون او کسی است که خدا او را دوست ندارد و از او نفرت دارد.
چهارم: به اعتماد گفتار سخن چین، به دوست خود به خود بدگمان نشوی و به او سوءظن پیدا نکنی. در قرآن کریم می خوانیم: "از بسیاری از گمان ها بپرهیزید. پس شایسته آن است که تامل کنید تا حقیقت خود به خود روشن شود.
پنجم: عمل سخن چین، تو را به جست و جو و کاوش وادار نکند قرآن می گوید: "جست و جو نکنید."
ششم: عملی که شخص سخن چین را از آن باز می داری خود مرتکب نشوی؛ یعنی نگویی: "فلانی آمده بود پیش من چنین و چنان می گفت" که در این صورت، تو هم سخن چین و هم غیبت کننده محسوب خواهی شد.
بنابراین گزارش کتاب ابهام زدایی از احکام غیبت ترجمه کشف الریبه عن احکام الغیبه به ترجمه سید ابراهیم سیدعلوی از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است. از جمله مطالب پرداخته شده در این کتاب می توان "انواع غیبت"، "انگیزه های غیبت و درمان بیماری غیبت"، "موارد جواز غیبت"، " سخن چینی"، "دورویی"، "دوزبانی" و "دوازده دیث در زمینه حقوق برادران ایمانی" اشاره کرد.
پایان پیام/
نظر شما