به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، برنامه ماه عسل در هشتمین روز از ماه مبارک رمضان با اجرای احسان علیخانی با موضوعی متفاوت بر روی آنتن رفت.
میهمانان بخش اول برنامه زوج جوانی که دارای 2 فرزند و 16 سال زندگی مشترک هستند، بود که مرد خانواده کاپیتان کشتی تجاری است. موضوع برنامه درباره گروگانگیری کشتی توسط دزدان دریایی است.
کاپیتان کشتی تجاری 2 سال پیش هفتم فروردین هنگامی که دو هزار تن بار شکر از برزیل توسط کشتی وارد ایران میکرد کشتی تجاری را دزدان دریایی سومالی تسخیر کردند.
وی با بیان اینکه در کشتی هیچ محافظی وجود نداشت، اظهار کرد: بنابراین به عنوان کاپیتان دستور دادم تا افرادی که در کشتی حضور دارند بدون هیچ مقاومتی تسلیم شوند.
وی افزود: هنگامی که دزدان دریایی کشتی را تسخیر کردند به سمت سومالی حرکت کردند و هدف اصلی آنها گرفتن باج بود.
کاپیتان کشتی با بیان اینکه با رییس دزدهای سومالی انگلیسی صحبت میکردم، تصریح کرد: برخی اطلاعات را توانستم به شرکت دهم که با شرکت کشتی انگلیسی در نزد رییس دزدها صحبت میکردم اما با برخی از واژههای فارسی اطلاعات میدادم که رییس دزدها متوجه شد و مجبور شدم کاملا انگلیسی صحبت کنم.
همسر کاپیتان کشتی با بیان اینکه یکی از اقوام هنگامی که در خانه بودم نام کشتی همسرم را پرسید و گفت میخواهم پیام عید ارسال کنم، اظهار کرد: پس از 10 دقیقه با من تماس گرفت و گفت کشتی همسرت را دزدان دریایی گرفتهاند.
وی با بیان اینکه خیلی شوکه شده بودم، تصریح کرد: چندین بار تماس گرفتم، کسی جواب نمیداد و بالاخره رییس دزدان دریایی جواب داد و اجازه صحبت با همسرم را نداد تا وقتی که صدای گریه دخترم را شنید اجازه داد تا با همسرم صحبت کنم.
کاپیتان کشتی میگوید: از طریق تماس با همسرم توانستم اطلاعات دزدان دریایی را انتقال دهم تا او به شرکت اطلاع دهد و دیگر میدانستم نیروی دریایی به کمکمان میآیند.
به گفته وی، در آن شرایط سخت وصیتنامهام را نوشتم و همینطور قلم و کاغذ را به نفر بعدی دادیم تا همه اینگونه وصیتنامه بنویسند.
وی با بیان اینکه در حادثه گروگانگیری یک گلوله به شکمام اصابت کرد، تصریح کرد: یکی از خدمهها به دلیل گازگرفتگی و دیگری به دلیل شلیک گلوله در این حادثه فوت کردند.
در بخش دوم برنامه، میهمانان مادر و پسری جوان بودند که پسر سرملوان کشتی است، این سرملوان کشتی 4 سال گروگان دزدان دریایی بود و 2 هفته است که توانسته از دست گروگانگیرها فرار کند.
وی با تشریح گروگانگیری کشتی توسط دزدان دریایی سومالی اظهار کرد: کشتی تجاری ما از ایران به دوبی و از دوبی به کنیا در حال حرکت بود که صبح متوجه شدیم دزدان دریایی به ما حمله کردهاند و ما هنگامی که پیام اضطراری را شنیدیم کسانی که در کشتی حضور داشتند را جمع کردم و به سمت موتورخانه رفتیم اما هنگامی که کشتی کاملا تسخیر شد کاپیتان کشتی دستور داد تا ما همه تسلیم شویم.
وی با بیان اینکه دزدان دریایی سومالی هنگامی که کشتی را تسخیر میکنند رفتار خوبی دارند اما این یک فریب است، اظهار کرد: وقتی وارد خاک سومالی میشوی ماجرا عوض میشود.
وی با تاکید بر اینکه هدف دزدان دریایی باجگیری است، افزود: فرمانده کشتی و کاپیتان کشتی پول کلانی پرداخت کردند و آزاد شدند اما ما چون پول نداشتیم 4 سال در بند دزدان دریایی بودیم.
سرملوان کشتی خاطرنشان کرد: حدود یک سال و نیم در کشتی ما را نگه داشتند و پس از آن شش ماه در خشکی بودیم و ما را شکنجه میکردند.
مادر این ملوان اشک میریخت و میگفت: در آن زمان خانه ما در بندرعباس بود و هنگامی که تماس شهریار با من قطع شد امیدم هم قطع شد چرا که گفتم کشتی غرق شده است و با مالک کشتی تماس گرفتیم گفت اتفاقی نیفتاده است.
وی با بیان اینکه پسرم تازه سه ماه بود که عقد کرده بود، اظهار کرد: یک سال و نیم من از شهریار خبر نداشتم و مالک کشتی به ما گفت که کشتی در مالدیو خراب شده است.
وی ادامه داد: هنگامی که برنامه ماه عسل را میدیدم با خود میگفتم یعنی میشود روزی من خبری از شهریار از طریق این برنامه بشنوم.
این مادر شهریار با بیان اینکه من خیلی سختی کشیدم، اظهار کرد: هنگامی که دخترم محل سکونتاش را به کرج آورد به من پیشنهاد داد به یک کافینت بروم و اطلاعات کشتی را بدهم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است که من این کار را کردم و متوجه شدم شهریار اسیر دزدان دریایی شده است.
شهریار پیرو سخنان مادر ادامه داد: بعد از یک سال و نیم توانستم با مادرم تماس بگیرم و دزدان دریایی یک و نیم میلیون دلار و در اواخر 150 هزار دلار از خانوادهام برای آزادی من پول میخواستند.
مادر ادامه میدهد: هر موقع شهریار با من تماس میگرفت با صدای گرفته التماس میکرد مامان کمکم کن، مامان تو رو خدا، الان گریه نکن بعد از من هم گریه نکن فکر کن من هم جزء شهدای جبهه هستم.
شهریار با بیان اینکه 20 روز پیش توانستم از زندان دزدان دریایی فرار کنم، اظهار کرد: در این اواخر ما را در حاشیه یک روستا نگهداری میکردند و من و 10 خدمه دیگر تلاش کردیم برای کندن تونل اما موفق نشدیم، یک پنجره کوچک در اتاقی که بودیم، وجود داشت. تصمیم گرفتیم تا از طریق این پنجره فرار کنیم و من چون حکم سرپرستی داشتم تمام خدمه را از طریق این پنجره فراری دارم و خود آخرین نفر خارج شدم و خدا رو شکر توانستیم فرار کنیم.
وی افزود: برای ما مسیر دیگر مهم نبود فقط میخواستیم از این محل دزدان دریایی رهایی پیدا کنیم و البته هماهنگی کردیم که اگر از این محل فرار کنیم در روستا ما را تحویل بگیرند و راه را به ما نشان دهند.
وی با بیان اینکه در طول عمرم اینقدر به خدا نزدیک نشده بودم، اظهار کرد: همیشه از خدا طلب صبر میکردم و همچنین طلب صبر برای خانوادهام.
مادر شهریار در پایان میگوید: خدا رو شکر خدا ما را قابل دانست و اگر خانواده همسر شهریار نبود من هم نبودم و تنها کسانی میتوانند من را درک کنند که جزء خانواده شهدا هستند و مفقودالاثر دارند.
احسان علیخانی در پایان برنامه میگوید: حضرت یوسف اسیر چاه بیخردی برادران خود شد و ما هم اسیر چاه بیفکری خودمان میشویم، خدایا تو یوسف را عزیز مصر کردی کاری کن ما عزیز تو شویم.
پایان پیام/
نظر شما