به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی در دهمین روز از ماه مبارک رمضان با موضوعی تأملانگیز بر روی آنتن رفت. میهمانان بخش اول برنامه خانم و آقای جوانی بودند که مرد صورت و دستاناش بر اثر حادثه تصادف سوخته است.
این زن و شوهر که هنوز زیر یک سقف نرفتهاند قرار بود خرداد با یکدیگر عروسی کنند اما یک ماه قبل از عروسی صادق 23 ساله دچار حادثه سوختگی میشود و ازدواجشان به تأخیر میافتد.
صادق که از این ماجرا بسیار ناراحت است، میگوید: هنوز جرأت نکردهام به آینه نگاه کنم و من بارها به همسرم گفتهام که میتواند برود و به زندگی خود ادامه دهد، شاید من هیچوقت خوب نشوم.
همسر صادق در پاسخ میگوید: برای من قیافه مهم نیست، اخلاق و رفتار صادق مهم است، شاید در ابتدای زندگی به خاطر ظاهر انتخاب کردم اما اکنون من او را به خاطر اخلاق و علاقه و عشق دوست دارم و دوست خواهم داشت و با او میمانم.
احسان علیخانی خطاب به صادق میگوید: اگر این اتفاق برعکس میافتد تو چه کاری میکردی؟
صادق جواب میدهد: آدم باید در موقعیت قرار گیرد، من الان شاید بگویم میماندم اما وقتی در موقعیت قرار میگرفتم نمیدانستم چه تصمیمی می گیرم ولی همسر من پس از این حادثه لطف و محبتاش خیلی نسبت به من زیاد شد و امید به زندگی را دوباره به من داد.
صادق تاکید میکند: ما در آینده عروسی خواهیم گرفت و لیست میهمانانی را که نوشته بودیم دو برابر خواهیم کرد تا همه ببینند ما در هر شرایطی با هم هستیم.
صادق ادامه میدهد: برای جراحی پلاستیک به دکتر خواهم رفت و 10 دقیقه قبل از بیهوشی چهره خود را در آینه خواهم دید، اکنون جرات نگاه کردن ندارم، روحیهای که زنم به من داده است مرا زنده نگاه داشت.
میهمان بخش دوم برنامه، زن و شوهری هستند که پنج سال با یکدیگر ازدواج کردهاند و زن بر اثر ضایعه نخاعی بر روی ویلچر نشسته است.
سولماز متولد 68 و احسان متولد 63 است که پنج سال پیش عقد کردهاند و یک ماه قبل از عروسی سولماز تصادف شدید میکند و پدر و مادر و دخترعمویش را در حادثه تصادف از دست میدهد و خود دچار ضایعه نخاعی میشود.
برادر سولماز که دکترها گفته بودند خواهرش خوب نمیشود دایی و عموها را جمع میکند و به خانه احسان میفرستد تا به او بگویند خواهرش هیچوقت خوب نمیشود و احسان میتواند از خواهرش جدا شود اما احسان این کار را نمیکند و از او مراقبت میکند و با هم عروسی میکنند.
سولماز در این باره میگوید: احسان در این سالها هیچوقت مرا ترک نکرد و پدر و مادر و دوستم است. او یک آدم خیلی خاص و مهربان است، با وجود اینکه من بداخلاقی با او و مادرشوهرم کردم اما آنان با من مدارا میکردند و باز هم از من مراقبت میکردند.
سولماز اظهار کرد: دو سال من نمیتوانستم حرف بزنم تنها همسرم متوجه میشد من چه میگویم و تازه دستانم را میتوانم تکان دهم البته نمیتوانم غذا بخورم، باید حتما احسان به من غذا دهد.
احسان در اینباره میگوید: اوایل حالم خیلی بد شد، حالت طبیعی نداشتم اما میخواستم این شرایط را مدیریت کنم فقط با خدا عهد بستم و آنقدر توکلم قوی بود که میدانستم سولماز بعد از 40 روز کما دوباره نفس میکشد و من هیچوقت سولماز را از دست نخواهم داد.
احسان تاکید میکند: همین که نفسهای سولماز در کنار من باشد، کافی است چرا که من او را با عشق دوست دارم.
احسان علیخانی خطاب به احسان میهمان برنامه میگوید چه آرزویی داری و او پاسخ میدهد آرزو دارم همسرم سلامتیاش را بدست آورد و تمام مریضها شفا پیدا کنند چرا که شرایط سختی است.
پایان پیام/
نظر شما