به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر حمیدرضا رضانیا، استادیار فلسفه جامعة المصطفی العالمیه، در همایش ابن سینا و فیلسوفان اسلامی که به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا برگزار شد، با ارائه مقاله ای تحت عنوان «آفریدگار و آفرینش از دیدگاه ارسطو و شیخ رییس» ، به بررسی آرای این دو فیلسوف در حوزه های مختلف الاهیاتی پرداخت.
وی در ابتدای سخنانش با تبیین اینکه تفاوت آراء و عقاید دو فیلسوف بزرگ تاریخ یعنی ارسطو و ابنسینا درباره خدا و جهان آفرینش غرض اصلی کاوش در مقاله او بوده، گفت: بعضی را تصور بر این است که چون ابنسینا فیلسوفی مشائی است صرفاً شارح اندیشه ارسطو و تابع صرف عقاید و نظریات اوست. ولکن بررسی دقیق عقاید و نظرات شیخرئیس خطای این تصور را هویدا میسازد.
رضانیا بر این باور بود که ابن سینا در عین حال که معلم اول را محترم میشمارد و از آراء و اندیشه وی تمجید مینماید، تابع حقیقت است و هرجا ادله و براهین ارسطو را از استواری و صلابت لازم تهی میبیند، خود مسیری جدید را آغاز کرده و براهینی قاطع در تثبیت آن اقامه مینماید.
وی در همین باره گفت: توجه به این نکته حائز اهمیت است که فضایی که ارسطو در آن زندگی میکند و میاندیشد با فضای زندگی و اندیشه شیخرئیس بسیار متفاوت است. در آسمان تفکر ارسطو ستارگان بسیاری میدرخشد که هرکدام با همه تفاوتها و قرب و بعدها محیطی فراسوی خویش را روشن ساخته است. آسمانی که از آفتاب پرفروغ دین و پیامبر الهی و کتاب آسمانی خالی است ولکن آسمان تفکرات ابنسینا از خورشید منور آیین و وحی روشن و نورانی است و از اینرو، وی موضوعات مختلف و سوژههای نوینی برای اندیشیدن و غور و بررسی دارد.
رضانیا با بیان اینکه ارسطو عقل فعال را صورتی برای نفس انسان میداند، آن هم صورتی بدون ماده که فناناپذیر است، ادامه داد: اما ابنسینا، عقل فعال را مبدئی مفارق میداند که حقایق در پرتو نور عقل فعال بر نفس انسان افاضه میگردد. به گفته شیخ، نفس ناطقه چون صور خیالی را مطالعه کرد و نور عقل فعال نوعی اتصال به آن یافت، استعداد مییابد که از تابش و فروغ عقل فعال این صور مجرد از شوائب و لواحق مادی بر آن بخشوده گردد.
وی از سوی دیگر به دیدگاه ارسطو درباره نفس اشاره کرد و گفت: از دیدگاه ارسطو، نفس صورت منطبع در ماده است. او نفس را خالد نمیداند و نفس با زوال بدن از بین میرود. ارسطو نفس را مجرد نمیداند بلکه عقلی ا مجرد دانسته که دارای صورت نوعیه نفس ابدی است.
رضانیا در مقابل به آرای ابن سینا اشاره کرد و گفت: ابنسینا با اینکه بحث تجرد حقیقت نفس ریشه در گذشته تاریخ دارد، لکن در مکتب شیخ به اوج خود میرسد و به روشنی با براهین استوار وی آشکار میگردد.
وی در بخش دیگری از سخنانش به بحث علت غایی در هر دو فیلسوف اشاره کرد و گفت: ارسطو محرک اول را علت غایی حرکت میداند و به همین دلیل ایجاد شوق در عالم میکند و سبب حرکت عالم میشود. اساساً در یونان و همچنین در ارسطو علت فاعلی به صورتی که در فلسفه اسلامی مطرح میگردد بیان نشده است چون ایجاد و خالقیت در یونان باستان مطرح نیست. اما در مقابل ابنسینا اثبات میکند که خدا علت فاعلی عالم نیز هست. وی جهان را ذاتاً متناهی میداند و قائل به حدوث ذاتی عالم است و عالم را در وجود، نیازمند خدا میداند و از این رهگذر ثابت میکند که خدا علت فاعلی عالم است.
رضانیا درباره تمایز خدا و جهان در دیدگاه این دو فیلسوف نیز مدعی شد: در فلسفه ارسطو تقسیمی تحت عنوان واجب و ممکن نداریم. از نظر وی موجود به تقسیم اولی یا جوهر است یا عرض. اما ابنسینا برای تبیین مسئله آفرینش و تمایز میان خدا و جهان، بحث فلسفی تمایز میان وجود و ماهیت و تمایز میان واجب و ممکن را مطرح کرده است. به گفته شیخ، موجودات، غیر از واجبالوجود که وجود از ناحیه ذات اوست، همه ممکنالوجودند.
وی در بخش دیگری از سخنش به بحث از اثبات وجود خدا در دیدگاه این دو فیلسوف اشاره کرد و گفت: به عقیده ارسطو هر حرکتی، هر انتقالی از قوه به فعل مستلزم مبدئی بالفعل است. اما اگر هر صیرورتی در شیء متحرکی مستلزم یک علت محرک بالفعل است، پس جهان به طور کلی مستلزم یک محرک اول است.
رضانیا در همین باره افزود: اما از نظر شیخالرئیس چون که از حیث ذات به هر موجود التفات گردد، بدون توجه به غیر آن در این صورت، با نظر به ذاتش یا وجود برایش واجب است یا واجب نیست و اگر از حیث ذاتش واجب باشد همانا حق است که وجودش واجب و قیوم است.
وی در باب مقایسه بین برهان ارسطو و شیخ در باب اثبات وجود خدا، اظهار داشت: به خوبی آشکار است که طریق ارسطو انی است در اثبات محرک اول، استدلال بر محرک از طریق حرکات عالم عناصر ولکن روش شیخ روشی شبیه لمی است و با تامل در نفس وجود، به وجود واجب رسیدن است و شرافت طریق دوم بر طریق اول به خوبی روشن است.
رضانیا بر این باور بود که در این بخش ارسطو ظاهراً عقیده کاملاً مشخصی درباره تعداد محرکهای نامتحرک نداشته است، در حالی استحکام برهان شیخ در اثبات باری تعالی خود به خود توحید حضرت حق را آشکار میسازد؛ چرا که تکثر در نفس وجود نیست. اما در عین حال بوعلی با براهین عدیده مسئله توحید باری تعالی را تبیین نموده است.
وی در سخنانش به علم باری تعالی هم از دیدگاه این دو فیلسوف هم پرداخت و گفت: جنابالشیخ الرئیس در بیان علم باری تعالی به ذاتش میفرماید که اول تعالی معقول الذّات است و قائم است بذاتش پس قیوم است. مبرای از تعلق به غیر و سستیها و ضعفها و مواد.
رضانیا در همین باره افزود: پس آنچه حکمش این چنین باشد هم عاقل ذات خویش است و هم ذاتش مورد تعقل اوست. به عقیده ابنسینا لازم است که علم واجبالوجود به جزئیات علمی زمانی نباشد تا در آن گذشته و حال و آینده داخل گردد و بر صفت ذاتش تغیّر عارض گردد، بلکه واجب است که علم باریتعالی به جزئیات بر وجهی باشد منزّه از زمان و دهر.
وی درباره خالقیت از دیدگاه ارسطو، اظهار داشت: وقتی ارسطو فردی را که ازلاً به ذات خود میاندیشد برترین وجود تلقی میکند، او بیشک آن را فعل محض و قدرتی که قوتش بینهایت است تصور میکند. ولی هنوز خدای ارسطو فعل محض یک فکر است.
رضانیا در همین باره افزود: این فعلیت با قدرتی چنین لایتناهی که از آن مبدئی است که به ذات خود میاندیشد، بیتردید در خور آن است که فعل محضش بنامیم. اما این فعل در سلسله مراتب معرفت است نه وجود و از آنجا که فکر اعلی در نظام ارسطویی فعل محض وجود نیست، علم او به ذاتش شامل علم به موجودات دیگر اعم از بالفعل یا بالقوه نمیشود.
وی در مقابل به دیدگاه ابن سینا هم در این باره اشاره کرد و گفت: در دیدگاه شیخرئیس عالم به صورت نتیجه حاصله از فعل آفریدگار تصور شد که نه تنها افاضه وجود به عالم میکند بلکه آن را در هرکدام از آنات مستمر و متوالی محفوظ میدارد.
رضانیا در این باره افزود: عالم در چنان وضعی از تبعیّت قرار میگیرد که در کنه وجود خویش دستخوش امکان میشود. چنین جهانی دیگر تابع ضرروت فکری که درباره خود فکر میکند، نیست. بلکه تابع ارادهای است که به خلق آن تعلق میگیرد.
وی با طرح این پرسش که آیا خدای ارسطو یک خدای شخصی است؟ ، ادامه داد: ارسطو درباره محرک اول به عنوان موجود شخصی سخن نگفته است. هیچ دلیلی وجود ندارد که به موجب آن ارسطو هرگز محرک اول را معبود شمرده باشد، چه رسد به اینکه او را وجودی دانسته باشد که در پیشگاهش نماز باید گزارد و در واقع اگر خدای ارسطو کاملاً خودگرای است. پس این سخن منتفی است که آدمیان بکوشند تا با او ارتباط شخصی برقرار کنند.
گفتنی است همایش ابنسینا و فلسفه اسلامی به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا در سالن تلاش وزارت تعاون با حضور اندیشمندان، پژوهشگران و علاقهمندان حوزه فلسفه در 26 و 27 مهر برگزار شد.
پایان پیام /
نظر شما