سبک تجویزی برخی جلسات برای دعا، مطرود سنت است

حجت الاسلام اسدی با بیان اینکه دعا درخواست در قلب است نه عربده کشی گفت: متاسفانه امروزه برخی از مداحان در جلسات ( دعای کمیل و ندبه) فقط به دنبال بالا و پایین کردن تن صدای خود هستند در حالی که دعا کردن نیازی به صدای بلند ندارد.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، قرآن می فرماید «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ» « و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم». رابطه «من – او» خیلی مورد پذیرش خدا نیست و خداوند دوست دارد بندگانش با وی رابطه مستقیمی داشته باشند؛ پس دعا این زمینه را پدید آورده و صمیمی‌تر می‌کند و چه بسا این رابطه نزدیک انسان با خدا برکاتی دارد که از آن حاجتی که انسان طلب می‌کند و برآورده نمی‌شود، بالاتر باشد. لذا دعا را از زاویه ذات و ماهیت دعا باید شناخت و به آن تن داد لذا در این خصوص با حجت الاسلام «حسن اسدی» استاد حوزه و دانشگاه گفت و گویی انجام دادیم که مشروح آن در ادامه تقدیم حضورتان می شود.

 

دعا  چه کارکردهایی دارد؟

دعا از نظر لغوی یعنی صدا زدن (خواندن) ،در  خصوص راز و نیاز با پروردگار، یک دعا و یک سوال داریم که از نظر قرآن کریم، معنا و مفهوم این دو با هم متفاوت هستند، ولی از نظر روایات به جای یکدیگر استفاده می شوند، در صورتی که فرق این دو در میان مردم  نهادینه شود ،بسیاری از سوالات و شبهات موجود در خصوص دعا برطرف می شود. دعا یعنی صدا زدن و خواندن. سوال یعنی درخواست کردن. فرض کنید شما در خیابان راه می روید، ناگهان دوست خود را جلوی خودتان می بینید و با اسم وی را صدا می زنید (فاطمه) او به سمت شما بر می گردد،شما درخواست خودکار می کنید، وقتی شما دوست تان را از پشت سر صدا می زنید، می شود دعا و وقتی وی به سمت شما بر می گردد، می شود اجابت یا استجابت. وقتی شما به دوست تان می گویید، خودکار را بده، می شود، سوال؛ این فرق بین دعا و سوال است که در قرآن کریم آمده است؛ ضمن اینکه گاهی دعوت و دعا هر دو معنای خواستن و صدا زدن را دارند، یعنی وقتی من دوستم را صدا می زنم، یعنی او را دعا می کنم یا دعوت می کنم. وقتی دوستم بعد از صدا کردن به سمت من بر می گردد، دو حالت وجود دارد؛ وقتی صرفا به من رو می کند که این استجابت است و وقتی بر می گردد و می گوید بفرمایید در خدمتم؛ این می شود استجابت، در واقع استجابت تاکید بر اجابت است. خداوند در آیه 60 سوره مبارکه غافر می فرماید: قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ و در آیه 186 سوره مبارکه بقره می فرماید: وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ یعنی در سوره غافر فرموده: استجابت می کنم و در سوره بقره  فرموده: جواب می دهم در واقع خداوند فرموده: هر کس مرا صدا کند، جواب  می دهم و عنایت خاص ام را شامل حالش می کنم؛ این یعنی اجابت و استجابت.

 

طبق وعده خداوند در قرآن کریم، کسی که بگوید"یا الله" ولو اینکه این "یا الله" را در قلبش گفته باشد، من او را اجابت می کنم؛ ضمن اینکه اصل دعا همان دعای در قلب است، اما دعا کردن و استجابت آن هم شرایطی دارد. ممکن است فردی از خداوند بخواهد که در کنکور قبول شود یا ماشین و یا خانه ای بخرد و خداوند هم بلافاصله برایش عنایت کند که این فرمول خاص خود را دارد یا ممکن است که اصلا ندهد یا در مدت زمان طولانی عنایت کند یا ممکن است به صلاح انسان باشد ولی ندهد و در قبال آن گناهانش را بیامرزد یا آن را ذخیره ای برای روز قیامتش قرار دهد. به هر حال چه دعا اجابت شود و چه نشود، بی خاصیت نیست، بلکه  دستاوردی برای بنده دارد. در روایت آمده است، وقتی دست های خود را به سمت خداوند بلند می کنید در پایان دعا آن را به سر و صورت خود بکشید، به خاطر اینکه این دست ها خالی بر نمی گردند.

 

خداوند سمیع الدعا (شنوای دعا) است، وقتی حضرت زکریا از خداوند درخواست فرزند صالح می کند(آیه 38 سوره آل عمران) در پایان می فرماید: تو شنوای دعا هستی. در تفسیر المیزان و تفسیر نمونه نیز «سمیع» به معنای اجابت کننده معنا شده است، یعنی  به هر حال دعایی که به درگاه پرودگار می شود،ترتیب اثری داده می شود، چون او سمیع الدعا است و بالاخره اجابت خواهد کرد، اما فرقی بین اجابت و استجابت است. خداوند دعای برخی از بندگان را اجابت می کند که این امر بستگی به شرایط زمانی، مکانی و صفات دعا کننده دارد؛ لذا فرق است بین اینکه شما در خانه خدا دعا کنید یا در کوچه و بازار و  اینکه فرد دعا کننده لقمه حرام خورده باشد یا خیر؛ همه اینها در استجابت دعا موثر هستند.

 

مشکل دیگری که افراد در دعا کردن و راز و نیاز با خداوند دارند، این است که گاهی مواقع برخی از دعاها به صلاح انسان نیست و خداوند هم آن را عنایت نمی کند؛ مثلا من از خداوند ماشین خواسته بودم، ولی به من نداد. اینجا ناراحت شده و با خداوند قهر می کنیم، در حالی که همین که ما با خداوند حرف زدیم و او هم به سمت ما برگشته، ارزش بسیار زیادی از دادن ماشین به ما دارد. در همین راستا امام صادق (ع) فرمودند: گاهی مواقع من به خاطر یک حاجت و نیاز از درگاه خداوند به قدری محو صحبت کردن با معبودم می شوم که اصلا خواسته اصلی خود را فراموش می کنم.

 

دعا چه دستاوردهای معرفتی برای انسان دارد؟

شخصیت و نفس انسان با دعا کردن اوج می گیرد و ارتقا می یابد. انسان تا قبل از دعا کردن تصور می کند، اگر ماشین نداشته باشد در زندگی با مشکل مواجه می شود، ولی بعد از دعا کردن، خلأ ماشین تحت الشعاع ارتقای نفس قرار می گیرد و انسان از موضع بالاتر به مشکلات زندگی می نگرد. اگر به زندگی علمای بزرگ نگاه کنید، می بینیم که آنها همیشه در سختی و فلاکت زندگی می کردند که ما یک صدم سختی های آنها را در زندگی های فعلی خود نداریم، ولی آنها راحت تر از زمان ما زندگی می کردند، در حالی که ما امکانات مادی بهتری از آنها داریم، ولی حتی یک صدم از آسایش آنها را نداریم، چون انسان امروزی خود را در حد ابزارآلات پیرامونی خودش پایین آورده. شاید آسایش داشته باشیم ولی آرامش نداریم، چون این آرامش فقط در پرتوی دعا شکل می گیرد لذا آن چیزی که در روایت آمده، این است که سوال باید زیرمجموعه دعا باشد و اصل دعا است در حالی که مردم، سوال را اصل می دانند و می گویند خواسته ما باید اجابت شود در غیر این صورت با معبود خود قهر می کنند در حالی که اگر به قول معروف آن سیم وصل شود، کفایت می کند؛متاسفانه امروزه جای عوامل مهم در زندگی ما انسان ها عوض شده است، آن چیزی که پیش ما نمره بیست دارد نزد خداوند نمره اش صفر است و بالعکس که نتیجه آن هم زندگی بدون آرامش جامعه بشریت امروز است.

 

دعا باید در قلب انسان باشد ولو اینکه به زبان آورده نشود. یکی از مشکلات امروز ما این است که مداحان ( مداحان مرد و زن) اول اینکه تعیین کننده دین داری مردم شده اند، دیگر اینکه این مداحان که بنده آنها را «خوانندگان مذهبی» قلمداد می کنم در زمان خواندن دعای کمیل، جوشن کبیر یا ندبه به دنبال این هستند که فقط تن صدایشان را بالا و پایین ببرند، در حالی که در دعا کردن نیازی به بلند کردن صدا یا عربده کشی نیست، چون در دعا کردن نباید حواس کسی به مداح باشد، این در حالی است که در مراسم های امروز ما این شیوه غلط وجود دارد؛ در روایت داریم که وقتی پیامبر اکرم (ص) با تعدادی از اصحاب خود از مدینه می آمدند، یک عده با صدای بلند می گفتند، «یا الله یا الله » که پیامبر فرمودند: کسی را که شما صدا می زنید نه کر است و نه دور، چرا داد می زنید؟ ولی امروز این مداحان همین شیوه غلط را تکرار می کنند، در حالی که در دعا نیازی به داد زدن نیست، اصل دعا ارتباط برقرار کردن با معبود است و در تعصب این ارتباط  است که برکه وجودی انسان توسط این دعا تبدیل به اقیانوس بیکران می شود.

 

آیا دعا در رفع یا دفع بلا تاثیر دارد؟

در روایات آمده است که با دعا کردن بلا رفع می شود ولی اینکه چه بلایی رفع شود، چه زمانی دفع شود، این در دست ما نیست؛ حتی ممکن است اصلا رفع نشود که این مسئله مربوط به فرمول سوال دارد که آن هم بستگی به قانونمند بودن خلقت خداوند دارد که پروردگار بر اساس مصالح و حکمتش این بلا را رفع می کند یا نمی کند.

 

با توجه به بحران کرونا برخی بر این باور هستند که دعا پاسخ مناسبی به یک چالش نیست، چون مثلا آن چالش از جنس ویروس  است و بنابراین پاسخ آن  کشف واکسن و دارو است یعنی یک تدبیر پزشکی و درمانی. دیدگاه شما در این باره چیست؟

قطعا همین طور است و این دو هیچ منافاتی با هم ندارند. در روایت آمده است،روزی پیامبری از بنی اسراییل بیمار شد و به خداوند فرمود، که طبیبی به من گفته، فلان گیاه را بخورم تا شفا یابم، ولی من آن را نخوردم تا شما مرا شفا دهید. خداوند وحی می کند، شفایت نمی دهم تا آن گیاه را بخورید.چون شفای داخل گیاه را هم من قرار دادم،بنابراین خدای دارو با خدایی که من به او اعتقاد دارم، یکی است، اما متاسفانه امروزه ما یا افراط می کنیم یا تفریط. ، منتهی این را هم باید بدانیم که کل شفا را در دارو خلاصه نکنیم. گاهی مواقع خداوند می تواند اثر شفا را از دارو بگیرد.

 

آیا بلایایی مثل کرونا که به نوعی در تقابل با علم زدگی است، می تواند به گسترش معنویت منجر شود؟

قطعا می تواند. بحث کرونا بحث جدیدی نیست، در گذشته هم بیماری هایی مانند وبا و طاعون وجود داشت که منجر به کشته شدن بسیاری از انسان ها شد؛ بنابراین کرونا هم یک بلا است، بلا یعنی امتحان؛لذا انسان می تواند در پرتوی این امتحانات به تکاپو افتاده و برای کشف داروی این ویروس تحقیق، جست و جو و تلاش کند. سوال اینجاست چرا زلزله برای کشور ما این قدر عواقب سهمگینی دارد ولی برای ژاپن که یک کشور زلزله خیز است، چنین عواقبی ندارد. دلیل اش این است که آنها با تفکر، اندیشه و تحقیق خود در پی ساختن ساختمان های ضد زلزله بر آمدند ولی ما این کار را نکردیم. ژاپن در قبال کشته های بی شماری که داد، در نهایت به چنین پیشرفتی دست یافت، بنابراین برای از بین بردن کرونا هم بشریت باید در لابراتورها تلاش کرده و آزمون و خطا کند تا داروی آن را کشف کند اما این را هم باید بدانیم که مسبب همه اسباب ها خداوند است. اصلا فرق بین انسان موحد و غیر موحد همین است وگرنه زندگی ظاهری ما با زندگی ظاهری یک کمونیست هیچ تفاوتی ندارد. فرق اش این است که او مسبب الاسباب، یعنی تاثیر را از اسباب ظاهری خود می داند ولی ما تاثیر ظاهری را از مسبب الاسباب که همان خداوند است، می دانیم؛ پس فرق ما در درون ماست، ولی متاسفانه ما درون را رها کردیم و به ظاهر چسبیدیم.

 

 

 

کد خبر 940570

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha