نماز معلمی است که بتدریج روح و اخلاق آدمی را پاکیزه می کند

نماز معلم اخلاق انسان است؛ معلمی که همه جا حضور دارد و همه می‌توانند از آن بهره ببرند؛ بتدریج روح و اخلاق انسان را پاکیزه می‌کند، معلّمی که انسان را به راه سعادت هدایت می‌کند و مانع سقوط او می شود.

به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله حسین مظاهری در جلسه درس اخلاق خود گفت: نماز معلم اخلاق انسان است؛ معلمی که همه جا حضور دارد و همه می‌توانند از آن بهره ببرند؛ به تدریج روح و اخلاق انسان را پاکیزه می‌کند و موجب نجات انسان از گمراهی‌ها و هدایت او به سوی رستگاری می‌شود، معلّمی که انسان را به راه راست که راه سعادت است، هدایت می‌کند و مانع سقوط او می‌شود.
 

بنابراین گزارش، مشروح صحبت های آیت الله مظاهری به شرح ذیل است:
"بسم‌الله الرّحمن الرّحیم
"رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِ"
نماز، مانع سقوط خاشعین
در ادامۀ مبحث «موانع سقوط انسان»، در این جلسه راجع به «نماز» به عنوان یکی از مهم‌ترین موانع سقوط، صحبت خواهیم کرد. قرآن شریف می‌فرماید:
«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»[1]
نماز معلم اخلاق انسان است؛ معلمی که همه جا حضور دارد و همه می‌توانند از آن بهره ببرند؛ به تدریج روح و اخلاق انسان را پاکیزه می‌کند و موجب نجات انسان از گمراهی‌ها و هدایت او به سوی رستگاری می‌شود، معلّمی که انسان را به راه راست که راه سعادت است، هدایت می‌کند و مانع سقوط او می‌شود. آیۀ دیگری از قرآن کریم می­فرماید: از نماز کمک بگیرید تا در راه مستقیم بمانید و ساقط نشوید:
«وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[2]
این آیۀ شریفه، سنگین بودن نماز را به عنوان یک زنگ خطر مطرح می‌فرماید، لذا می­بینیم درحالی که نماز باید مکالمه و معاشقه با خداوند و وسیله‌ای برای ممانعت از سقوط باشد، امّا برای عموم مردم، سنگین است. حتّی برخی از کسانی که به نماز اهمیّت می‌دهند نیز، نماز مختصر و فوری را می‌طلبند، از این جهت امام جماعتی را دوست دارند که نماز را زود تمام کند. امّا اگر انسان دل خاشع داشته باشد، نماز برای او سنگین نخواهد بود و علاوه بر آنکه از نماز لذّت می‌برد، می‌تواند برای دست‌یابی به خیر دنیا و آخرت، از نماز کمک بگیرد.
پیامبر اکرم (ص) طبق روایتی که از زبان همسران ایشان نقل شده است، در دل شب نماز می‌خواندند و سر مبارک را روی خاک می­گذاشتند و به اندازه­ای گریه می­کردند که خاک تر می­شد و می گفتند:
"اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِى‏ إِلَى‏ نَفْسِى‏ طَرْفَة عَیْنٍ‏ أَبَدا»[3] نماز معلم اخلاق انسان است؛ معلمی که همه جا حضور دارد و همه می‌توانند از آن بهره ببرند؛ به تدریج روح و اخلاق انسان را پاکیزه می‌کند و موجب نجات انسان از گمراهی‌ها و هدایت او به سوی رستگاری می‌شود، معلّمی که انسان را به راه راست که راه سعادت است، هدایت می‌کند و مانع سقوط او می‌شود.
یعنی خدایا یک لحظه مرا به خودم وامگذار، که نتیجۀ آن سقوط است. اگر در یک راه سنگلاخ و باریک، دست انسان را گرفته باشند و ناگهان را رها کنند، ساقط خواهد شد. معنای ذکر و دعای پیامبر گرامی همین است که اگر خداوند لحظه‌ای انسان را رها کند، سقوط خواهد کرد. خود آن حضرت با استمداد از نماز، از خداوند می‌خواستند که ایشان را لحظه‌ای رها نکند.

تأکید قرآن کریم بر اقامۀ نماز
مطلبی که در موضوع نماز، توجه جدی می‌طلبد، اینکه قرآن کریم همواره به اقامۀ نماز امر می‌فرماید و خواندن نماز را برای جلوگیری از سقوط انسان کافی نمی‌داند. معنای اقامۀ نماز، به جا آوردن این فریضه در مسجد و با جماعت است. افزون بر این، نماز مورد نظر قرآن کریم باید از «خضوع» و «خشوع» برخوردار باشد؛ یعنی هم «ادب ظاهری» در آن مراعات شود و با مقدّمات و مؤخرّاتی نظیر اذان، اقامه و تعقیبات همراه باشد و هم از «ادب باطنی» برخوردار باشد و با حضور قلب اقامه گردد. چنین نمازی، برترین و مهم‌ترینِ اعمال عبادی است.
امام صادق(ع) نماز را مهم‌ترین عمل بعد از معرفت الهی دانسته‌اند[4]، همچنان‌که قرآن کریم در آیات ابتدایی سورۀ بقره، بر اهمیّت نماز، پس از ایمان به غیب تأکید کرده است:
«هُدىً لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ»[5]
در زمان پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه وآله وسلّم» مردم به جز در ضرورت، نماز فرادا نمی‌خواندند. لذا در روایت آمده است که یک نابینا خدمت آن حضرت رسید و گفت: یا رسول الله! نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در مسجد و با جماعت می­خوانم، امّا برای نماز صبح کسی نیست که مرا بیاورد، اجازه دهید که فرادا در خانه بخوانم. پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه وآله وسلّم» فرمودند: نه، ریسمانی از خانه تا مسجد به دیوارها بکش و هنگام نماز صبح به کمک آن به مسجد بیا.[6]
بنابراین، نماز باید در جامعه و در زندگی مسلمانان زنده باشد و همه مخصوصاً جوانان عزیز، در اوّل وقت نماز، در مسجد و در بین جماعت مسلمین حضور یابند و به اقامۀ نماز بپردازند.

تبعات سبک شمردن نماز و غفلت از نماز
قرآن کریم، غفلت از نماز را به شدّت نکوهش کرده و می‌فرماید: وای بر نامسلمانی که در وقت نماز، غافل از نماز است.
" فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ "[7]
سورۀ مبارکۀ ماعون از چنین کسانی سلب اسلام کرده و می‌فرماید: وای بر کسانی که در وقت نماز، به جای مسجد، در خانه یا محلّ کسب و کار یا مراکز تفریحی حضور دارند و مشغول کارهای دنیا هستند. یعنی آنانکه در وقت نماز، غافل از نمازند، مسلمان واقعی نیستند و سقوط می­کنند؛ شیطان درون و برون و رفیق بد، آنها را فریب می‌دهند و در اثر این فریب، نمی­توانند در راه مستقیم بمانند، حال انحرافی پیدا می­کنند و به گناه می‌افتند.
راهکار نجات از چنین سقوطی، چنگ زدن به عروة الوثقی، یعنی نماز است. به این معنا که انسان می­تواند با تمسّک به نماز، در راه مستقیم بماند و سقوط نکند. همگان و به ویژه جوانان، باید این دو آیه از سورۀ ماعون را مرتّب و به صورت ذکر بخوانند و به خود تلقین کنند که من باید نماز اوّل وقت بخوانم و موقع نماز، نگویم کار دارم، بلکه بگویم: نماز دارم و هیچ چیزی، هیچ کسی و هیچ کاری مرا مشغول نکند.

پیامبر اکرم (ص) در روایتی پانزده عقوبت برای کسی که نماز را سبک بشمارد ذکر می‌فرمایند که عبارتند از: عمر و روزی او بی‌برکت می‌شود، سیماى شایستگان را از چهره‏اش محو مى‏کنند، کارهایش بدون پاداش می‌شود، دعای او مستجاب نخواهد شد، از دعاى مؤمنین بهره‌مند نمی‌گردد، با خوارى مى‏میرد، گرسنه و تشنه جان مى‏سپارد، فرشته‏اى بر او مى‏گمارند که پیوسته او را در قبر حرکت ‏دهد و قبر را بر او تنگ گرداند، قبرش تاریک است، در قیامت او را در برابر چشم مردم به صورت روى زمین مى‏کشند، حساب او را سخت مى‏گیرند، خداوند به او نظر نمى‏کند و او را پاک نمى‏سازد و عذابى دردناک خواهد داشت.[8]

اقسام و مراتب نماز
نماز دارای مراتبی است؛ نماز عوام، نماز خواص و نماز اخصّ الخواص
مرتبۀ اوّل نماز که معمولاً مربوط به انسان‌های عادی است، نماز لسانی است که در آن، ‌اذکار و ارکان نماز به درستی ادا می‌شوند. این نماز برای انسان رفع تکلیف می‌کند و باعث می‌شود چنین انسانی تارک الصلاة نباشد.
مرتبۀ دوّم نماز که از اهمیّت بالاتری بر خوردار است، نمازی است که همراه با خضوع و خشوع باشد. یعنی علاوه بر آنکه نمازگزار رعایت آداب ظاهری را در نماز می‌کند، دل او نیز به یاد خدا خاشع باشد. این نماز علاوه بر اینکه صحیح است، مقبول است و خدا آن را می­پذیرد. گاهی نیز علاوه بر اینکه مقبول است، مبرور است، یعنی خداوند به آن نماز آفرین می گوید.
اگر کسی بخواهد نماز او مقبول و مبرور باشد، باید دل داشته باشد؛ یعنی از وقتی که الله اکبر می­گوید تا پایان نماز، از نماز بیرون نرود و تمام توجّه او به نماز باشد. چنین نمازی به طور کامل مقبول است. امّا هرچه در نماز فکر انسان و توجّه او از نماز خارج شود و به سمت دنیا و جاهای دیگر برود، به همان اندازه از مقبولیّت نماز کاسته می‌شود. چنان‌که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: گاهی نصف نماز، گاهی اندکی از نماز و یا گاهی فقط یک الله اکبر از نماز قبول است.[9]
نماز بدون حضور قلب، اگر درست ادا شود، صحیح است و قضا ندارد، اما جان هم ندارد. نماز انسان باید حیات داشته باشد و زنده باشد و این حیات، مبارزه می­خواهد، جدیّت، عشق و محبّت به نماز می خواهد.

مرتبه سوّم از نماز این است که انسان خود را در محضر خدا می‌یابد. علاوه بر اینکه با دل خود درمی‌یابد در محضر خداست و خدا با او حرف می‌زند، درک می‌کند که او نیز با خداوند حرف می‌زند. در این صورت، نماز، مبدّل به گفتگو و مکالمه با خداوند می‌شود و هرچه انسان جلوتر برود، نماز او به صورت یک معاشقه در می‌آید. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «الرَکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»[10]
دو رکعت نماز در دل شب، نزد من، بیش از دنیا و آنچه در دنیاست ارزش دارد. یعنی اگر تمام دنیا و محتویات آن را در اختیار آن حضرت قرار دهند و از ایشان بخواهند که از دو رکعت نماز منصرف شوند، محال است بپذیرند.
ما باید مبارزه و کوشش کنیم که علاوه بر برخورداری از نماز اوّل وقت در مسجد و با جماعت، نمازمان روح داشته باشد و افزون بر این، مبدّل به مکالمه و معاشقه با خداوند شود. خوشا به حال کسانی که چنین نمازی دارند و از والاترین لذّت معنوی برخوردارند.
سیری در سیرۀ حضرات معصومین«سلام‌الله‌علیهم»، اهمیّت و توجّه فوق‌العادۀ آن ذوات منوّر به نماز و نیز معاشقۀ یک یک آن بزرگواران در نماز با خدای تعالی را آشکار می‌سازد. پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» هنگام نماز، به‌ اندازه‌ای تلاطم‌‌ درونی پیدا می‌کردند و تغییر حالت‌ می‌دادند‌ که گوئی دیگران ایشان را نمی‌شناختند و آن حضرت نیز کسی را نمی‌دیدند.[11] امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در آن بیست و پنج سال خانه نشینی که بیست و شش مزرعه آباد کردند، شب‌ها در مزارع و پای درخت‌هایی که می‌کاشتند نماز می‌خواندند و هنگام نماز لرزه بر بدن مبارکشان می‌افتاد و رنگشان دگرگون می‌شد و گاهی در نماز مدهوش می‌شدند. امام سجاد «سلام‌الله‌علیه»، وقتی به آیۀ شریفۀ «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»[12] مى‏رسیدند، به حدّی آن را تکرار مى‏نمودند، که هر کس آن حضرت را مى‏دید، گمان مى‏کرد که حضرتش نزدیک است جان بسپارند.[13] امام باقر و امام صادق«سلام‌الله‌علیهما» نیز هر گاه به نماز بر مى‏خاستند، رنگشان تغییر مى‏کرد، گاهى سرخ و گاهى زرد مى‏شدند، گوئى با کسى مناجات مى‏کنند که او را مى‏بینند.[14]

تبعات ترک نماز
آن کسی که نماز نمی­خواند، دستاویزی ندارد که به آن چنگ بزند و از این‌رو سقوط می­کند و خداوند او را به خودش واگذار می­کند. افزون بر این، تارک نماز در قیامت کافر عملی محسوب شده و در صف مسلمانان نیست تا امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» او را به زیر لوای حمد ببرند، بلکه در صف کفّار است و جایگاه او جهنّم خواهد بود.
"مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَر"[15]
کفر، به سه قسم مُنقسم می­شود: کفر اعتقادی، آن است که انسان خداوند و اصول دین را قبول نداشته باشد و منکر ضروریّاتی همچون نماز شود. کفر نفاقی، مربوط به کافری است که اعتقاد ندارد، امّا نفاق می‌ورزد و با زبان و به صورت ظاهری، خود را مسلمان نشان می‌دهد. قسم سوّم، کفر عملی است و در صورتی رخ می‌دهد که انسان از نظر عمل، مانند کفار باشد. یعنی مثلاً نظیر کفّار که نماز نمی‌خوانند، تارک نماز باشد یا مرتکب گناه شود و یا به امور مردم رسیدگی نکند.
قرآن کریم در چند آیه از سورۀ مدثّر، موقعیّت جهنّمی کسانی که دچار کفر عملی شده‌اند را مورد توجه قرار می‌دهد و می‌فرماید: در قیامت، بهشتیان و جهنّمیان همدیگر را می بینند و با هم مکالمه و گفتگو دارند. سپس می‌فرماید: اهل بهشت، افرادی را در جهنّم مشاهده می‌کنند و از سیاق آیه بر می‌آید که آن افراد محبوس در جهنّم، از شیعیان بوده‌اند. آنگاه بهشتیان تعجب می کنند که شیعه و جهنّم؟! و سؤال می‌کنند که چرا مورد شفاعت اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» واقع نشدید و به جهنّم رفتید؟
"فی‏ جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ ، عَنِ الْمُجْرِمینَ ، ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ ، قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ، حَتَّى أَتانَا الْیَقینُ ، فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ"[16]
دسته‌ای از آنان در پاسخ به علّت جهنّمی شدن خود می‌گویند: «ما نماز نمی­خواندیم»، از این رو نتوانستیم از شفاعت اهل بیت (ع) بهره‌مند شویم. دستۀ دیگری از آنها می­گویند: «به دیگران رسیدگی نمی کردیم». می­توانستیم به خدمت به خلق خدا کنیم، اما خودگرایی و تجمّل گرایی، مانع شد و جهنّمی شدیم. دستۀ سوم میگویند: «با اهل باطل همنشین بودیم»، یعنی گناه می‌کردیم؛ مثلاً فیلم‌های مبتذل ماهواره را می‌دیدیم، قمار می‌کردیم، با هم می نشستیم و غیبت می کردیم و بالأخره زندگی ما توأم با گناه بود. دستۀ چهارم اقرار می‌کنند: «معاد را تکذیب می‌کردیم»، ما معاد را فراموش کرده و یاد مرگ نبودیم و برای قبر و عالم برزخ و قیامت خود کاری نمی‌کردیم.
این چند آیه، انصافاً تکان دهنده است. در آخر هم می­فرماید: شفاعت اهل‌بیت (ص) شامل این‌گونه افراد نمی شود: "فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ"

امام صادق (س) در آخرین لحظات حیات، فرمودند خویشانم را جمع کنید. همه تصوّر کردند که امام صادق وصیت خاصّی راجع به دنیا دارند. امّا وقتی همۀ خویشان جمع شدند، آن حضرت فرمودند:
" إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة "[17]
یعنی کسی که نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما اهل بیت نمی­رسد. معلوم است کسی که به شفاعت اهل بیت« (س) نرسد، جهنّمی است؛ زیرا در قیامت همه محتاج شفاعتند و باید با مهر ولایت، بهشتی شوند. این مطلب یک معنای تکوینی و یک معنای خاص دارد که شرح آن دو معنا در این جلسه میسّر نیست، امّا همین مقدار باید بدانیم که اهمیّت به نماز و اقامۀ آن با جماعت و در مسجد، مانع سقوط است و کوتاهی در اهمیّت به نماز، زندگی ناخوشی همراه با غم، غصه، نگرانی و اضطراب خاطر برای انسان رقم خواهد زد و مهم‌تر اینکه آدمی را از نعمت عظیم شفاعت محروم می‌سازد و دست عنایت خداوند را از روی سر او بر می‌دارد و وای به کسی که دست عنایت خداوند روی سرش نباشد.
قرآن کریم در آیۀ دیگری می فرماید:
"وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى"
آن کسانی که اعراض از نماز دارند، یعنی کسانی که نماز نمی‌خوانند و یا گاهی نماز می خوانند و نیز افرادی که نماز اوّل وقت نمی خوانند و به نماز در مسجد و با جماعت اهمیّت نمی­دهند، به دو مصیبت گرفتار خواهند شد:
مصیبت اوّل این است که یک زندگی ناخوش، بی نشاط، مرده و توأم با غم، غصه، نگرانی و پریشانی نصیب آنان می‌شود. مصیبت دوم آن است که چنین کسانی کور وارد صف محشر می­شود. بعد با خدا درد و دل می­کنند که: «رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی‏ أَعْمى‏ وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً » خدایا من که در دنیا چشم داشتم، پس چرا اکنون کور هستم؟ به آنان خطاب می­شود: « کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى‏ »[18]

یعنی تو در دنیا ما را فراموش کردی و ما نیز اکنون تو را فراموش کردیم و نتیجۀ اینکه ما تو را فراموش کردیم، کوری تو است. کسی که در دنیا به نماز اهمیّت ندهد و چشمان خود را بر این فریضۀ مهم ببندد، در قیامت نابینا خواهد بود و معلوم است که چنین کسی باید به جهنّم برود.

پی‌نوشت‌ها:
1. العنکبوت / 45
2. بقره / 45
3. تفسیر القمى، ج 2، ص 75
4. الکافی، ج 3، ص 264
5. بقره / 3-2
6. تهذیب‏الأحکام، ج 3، ص 266
7. ماعون / 5-4
8. فلاح السائل، ص 22
9. ستدرک الوسائل، ج 3، ص 58
10. علل الشرائع، ج 2، ص 363
11. عدّة الداعی، ص 152: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یُحَدِّثُنَا وَ نُحَدِّثُهُ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَکَأَنَّهُ لَمْ یَعْرِفْنَا وَ لَمْ نَعْرِفْهُ"
12. حمد / 4
13. بحارالأنوار، ج 81، ص 247
14. همان، ص 248

15. بحارالأنوار، ج 30، ص 673
16. مدثر / 48-40
17. من لایحضرة الفقیه، ج 1، ص 206
18. طه / 126-124
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حسین مظاهری
پایان پیام/
 

کد خبر 96027

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha