خبرگزاری شبستان: مدیر حوزه علمیه امام مهدی (عج)، با اشاره به نقش انکارناپذیر دین در راستای رشد و تعالی انسان، آن را عامل رهنمون به وحدانیت پروردگار عالم خواند.
آنچه در ادامه می آید گزارش سخنرانی شب سیزدهم محرم سال جاری است:
بسمه تعالی
وجود مقدّس خاتم انبیاء محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرموده است که خدا در سوره حمد مغضوبین را یهود قرار داده است. در درّ المنصور است پیامبر اکرم ذیل سوره حمد میفرماید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» «دینِ اسلام، لِاَنَّ کُلَّ دینٍ غیر الاسلام فَلَیسَ بِمُستَقیمِ الَّذی لَیسَ فِیهِ التَّوحید» میفرمایند: این صراط مستقیم یعنی دین اسلام ،چرا که غیر از دین اسلام اصلاً در صراط مستقیم نیست.
علّت هم پر واضح است دینها تحریف شده اند، همه انبیاء عندالله تبارک و تعالی یکی هستند «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» وقتی انبیاء یکی هستند طبعاً دین هم یکی است منتهای امر دین ها به انحراف رفته است. تمام این انبیاء آمدند انسان را به پروردگارعالم و توحید دعوت کنند پس تمام آن ها یک دین هستند، دین یعنی مجموعه قوانین الهی برای رشد و تعالی بشر که انسان را به پروردگارعالم برساند. پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرماید توحید و یگانگی فقط در دین اسلام مانده است؛ به تعبیر حضرت، یعنی دیگر مطالب تحریف شده هستند «لِاَنَّ کُلَّ دینٍ غیر الاسلام فَلَیسَ بِمُستَقیمِ الَّذی لَیسَ فِیهِ التَّوحید».
دین آمده است که انسان را به وحدانیّت پروردگارعالم رهنمون کند و او را به رشد و تعالی برساند که بفهمد او بنده خداست و ذوالجلال و الاکرام، حضرت حق، توحید و یگانه است.
این تعابیر پیامبر عظیمالشّأن است، بعد میفرمایند: «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ، به النّبیین، والمؤمنین، اَلّذین انعمهم اللّه علیهم بالاسلام و النبوة» صراط کسانی که پروردگارعالم به آنها نعمت داده است یعنی انبیاء عظام و مؤمنینی که خدا بهواسطه اسلام و بهواسطه پذیرش نبوّت نعمت را بر آنها تمام کرده است؛ یعنی آن کسی که تسلیم دین مبین اسلام شد و نبوّت را پذیرفت، طبعاً به نعمت رسیده است، چرا که بالاترین نعمت این است که انسان هدایت شود و هدایت هم از طریق انبیاء عظام و اولیاء الهی است.
در ادامه حضرت می فرمایند: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ، یقول أرشدنا غیر دین هولاء الذین غضبت علیهم» یعنی خدایا! ما را به غیر دین آن کسانی که غضبت را بر آنها قرار دادی، رهنمود و ارشاد کن. آن ها چه کسانی هستند؟ حضرت ادامه می دهند: «و هم الیهود»، آن ها یهود هستند.
پس پروردگارعالم ما را مکلّف کرده است در نمازهای واجب ،غیر نافله ها، پنج مرتبه در شبانهروز، هر بار دو مرتبه به یاد بیاوریم کسانی که پروردگارعالم به آنها غضب کرده است یهود هستند و بدانیم که سیرة آنها سیرة ضالّین عالم است و بخواهیم خدا ما را جزء یهودیان قرار ندهد.
پروردگارعالم بیان فرمود: «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ» ای بنی اسرائیل! شما را بر عالمین فضیلت دادیم، امّا این ها چه کردند، قرآن به صراحت می فرماید: «وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ» اوّل کار یهود این است که انبیاء را کشتند.
این کد را در ذهنمان داشته باشیم که نکند ما هم به این مسئله دچار شویم: خصوصیّت مهم یهود این است که عهدشکن هستند و کسانی هستند که نبیّون را می کشند، خیلی حرف بزرگی است که اگر خدای نکرده ما هم عهدشکن شویم، خصایص آن ها را می گیریم و پروردگارعالم به ما غضب می کند.
مطلب بالاتر از این که پیامبر عظیمالشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) می فرماید: بر انسان تکلیف شده است که پنج بار در شبانهروز و هر بار هم دو مرتبه بگوییم «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» پیامبر می فرماید: «یقول أرشدنا غیر دین هولاء الذین غضبت علیهم و هم الیهود»، خدایا ما را ارشاد کن که به غیر دین «هولاء الذین» یعنی کسانی که به این ها غضب کردی و آن ها یهود هستند. چه شد که پروردگارعالم به این ها غضب کرد؟ این ها: 1- ناسپاس بودند. 2- خلف وعده کردند. 3- و مهمتر این که عهدشکن بودند. ما را به دین این ها که برایشان غضب کردی یعنی یهود، نگیر.
گمراهان چه کسانی هستند؟ در ادامه می فرمایند: « وَ لاَ الضَّالِّینَ، و هم النصاری».
فرمایش پیامبر اکرم در الدّر المنصور است که خدای متعال به صراحت به ما می فرماید که مواظب باشید آن بنیاسرائیلی که «أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ» به آن ها گفتیم، آن قوم یهود، کارشان به جایی رسید که هر روز بیان می شود که به این ها غضب می شود، عجیب است. فرمایش پیامبر است، مثلاً تعبیر فلان تحلیل گر یا بالاتر برویم، فلان عارف عظیم الشّأن نیست؛ گرچه بارها عرض کردیم که عرفای عظیم الشّأن ما حرفی از خود ندارند، هر آن چه دارند متصّل به علم الله است، امّا این فرمایش پیامبر عظیم الشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است که وقتی نماز می خوانید باید این مطلب را مدّ نظر بگیرید که وقتی می گویی: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» آن ها چه کسانی هستند که خداوند به آن ها غضب کرده است؟
«أرشِدنا دینَ غَیرَ هَؤلاءِ الذّینَ غَضِبتَ عَلَیهِم» خدایا! ما را به دین غیر از کسانی که به آن ها غضب کردی، ارشاد کن. آن ها چه کسانی هستند؟ «هُمُ الیَهُود» یهود غضب شده خداوند هستند. «وَ الضّالیّن» نصاری گمراه شده اند.
خود یهود تعبیری در کتاب تلمود، همان کتاب یهود که هزار و سیصد سال بعد از میلاد حضرت مسیح، این کتاب را درست کردند که آدرس آن را در جلسه گذشته گفتیم، مطلبی را در مورد هلوکاست دارند. هلوکاست فقط آن قضیه سوختن شان در جنگ جهانی دوّم در آلمان نیست، اگر خاطرتان باشد معنی هلوکاست را گفتیم، هالکاست، هِلکاست که در همه مطالب هست و بعد تبدیل به این شده است و بعد در آن جا می گویند: قوم سوخته شده.
چه شد که سوختند؟ چه شد که پروردگارعالم در بحث تخلّف در روز شنبه، آن ها را به بوزینه هایی تبدیل کرد و این ها غضب شدند که قرآن هم به صراحت اعلام می کند؟
پروردگارعالم در قرآن به صراحت بیان می کند، می فرماید: ما با هیچ کسی عقد اخوّت نخواندیم. هیچ کس فرزند خدا نیست. این مسئله آن قدر مهّم است که در باب روایی ما بیان شده است که سوره حمد را حتماً باید در نماز خواند، یک دلیل این است به ما یادآوری کند که قوم یهود غضب شده است، شما غضب نشوید. مواظب باشید. این هشداری به ماست.
پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند: «وَ هُم النَصاری». ما باید از تعابیر قرآن بهره ببریم و هشیار باشیم. عنوان کلیمی و مسیحی اصلاً غلط است. قرآن هرجا که اشاره کرده است، فرموده است: یهود و نصاری. قرآن می فرماید: «هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ» مسیح پسر مریم است. عنوان مسیحی یعنی اعتبار دادن به آن ها. این جا هم پیامبر وقتی می خواهد غضب شدگان و گمراهان را بیان بفرماید، می فرماید: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»، «وَ هُمُ الیَهُود»، «وَ الضَّالِّینَ»، «وَ هُمُ النَصاری». عنوان یهود و نصاری را به کار می برد، کلیمی و مسیحی را به کار نمی برد. باید از قرآن بهره ببریم و هشیار باشیم، تیز و کیّس باشیم «الْمُؤْمِنُ کَیِّسٌ» از این تعابیر استفاده کنیم. یهود و نصاری که هم تعبیر قرآن است و هم تعبیر روایات. قرآن تعبیر مسیحی و کلیمی ندارد. این مطالب نکات بسیار ریز و دقیقی است که باید به آن ها توجّه کنید.
پروردگارعالم می فرماید: ما با هیچ کسی عهد و پیمان نبستیم. در شبانه روز پنج بار، هر دفعه هم دو بار، برای چه؟ مواظب باشید. نه این که فقط بگویند یهودیان غضب شده هستند، این یک مطلب است. امّا مطلب دیگر این است که چرا غضب شده اند؟ بگردیم، ببینیم قومی که «أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ» بودند و بر همه فضیلت داشتند، چرا یک باره این گونه شدند؟ چرا مسخ شدند؟ چرا تبدیل به حیواناتی مثل میمون و بوزینه شدند؟ باید این مطالب را بررسی کرد، چون یهودیان قتل انبیاء را داشتند، دائم غر می زدند. حتّی به موسی بن عمران(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) گفتند: اوّل خودت جلو برو. این که دریا باز شده است را دیدند! قبل که گفتند همدیگر را [در بین این آب ها] نمیبینیم، دوازده قبیله اند و هر کدام با هم دشمن هستند، امّا بعد میگویند: نه ما باید ببینیم، حضرت کاری کرد [راه هایی که در دریا باز شده بود که آن ها عبور کنند] شبکه شبکه شد و همدیگر را میدیدند. دوازده راه باز شد، بعد هم عرضه داشتند که نخیر، شما خودت جلو بیافت. آن قدر احمق هستند که این همه معجزات دیدند ولی باور نکردند.
یک دلیل و برهان دیگر که در باب قلب سلیم داریم، قلب سلیم این است که اگر یک مرتبه چیزی را دید دیگر برای او بس است. در روایات داریم، هیچ قومی مثل قوم یهود معجزه ندید و هیچ پیغمبری مثل حضرت موسی دائم اعجاز نداشت، امّا این ها این قدر معجزه دیدند، [و نپذیرفتند چون قلب سلیم نداشتند.]
اعجاز زیاد کار خرابی کرد، کار خرابی آن هم این است که پیامبر خدا، حضرت موسی ده روز غایب شد «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً» سی روز را که میدانستند، علاوه بر آن ده روز دیگر هم غایب شد امّا «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً» موسی هم میداند این ها چه کسانی هستند و چه خصوصیاتی دارند، امر الهی هم هست «وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ»، ببینید در این ده روز کار به کجا کشید، ده روز مدّت کمی است، طوری شد سامری دو، سه روز بعد از آن شروع کرد، به او گفتند: چه شد، پس کجا؟ گفت: یک مقدار دندان روی جگر بگذارید، بعد از شش یا هفت روز، طلاها را گرفت و ذوب کرد، بعد هم از آن خاک ریخت و شروع کرد به صدای گوساله درآوردن، گفت: ببینید. این احمق ها هم هر که هرچه میگفت باور می کردند. باید انسان بفهمد، معجزه زیاد کار دست آدم میدهد.
بعد هم موسیبنعمران(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) این همه [زحمت را کشیده] و آمده که بگویند: «ربَّنا»، ولی آن ها میگفتند: «ادْعُ لَنا رَبَّکَ» خدای خودت! اصلاً کأنّ دائم خودشان را جدا میدانستند، این گونه بودند. با این که دیده بودند که این ها «یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ» فرزندانشان را سر میبریدند و زنانشان را زنده نگاه میداشتند، دیده بودند که موسی عظیمالشّأن آن کلیمالله (علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) این ها را از ذلالت، خواری و پستی نجات داده است. معجزه بالاتر از این!
ید بیضاء و عصای موسی را دیدند، همه این معجزات را دیدند، امّا چه کردند؟! باز هم دنبال این بودند که دائم معجزه بخواهند. معجزه را میدیدند باز هم میگفتند: خودت جلو بیافت.
این کد را داشته باشید: اگر ایمان حقیقی در قلب نباشد، اعجاز کارساز نیست امّا اگر ایمان حقیقی باشد بک بار بس است، یک چیزی را یک بار ببینند دیگر تمام است.
اعجاز باشد میفهمند که طبس آن جور شد، چه کسی این هواپیماها را به هم زد؟! ریگ ها چه مأموریتی داشتند؟! اگر معجزه را بفهمد این که امام روز بیست و یکم بهمن فرمودند: ساعت چهار بیرون بریزید، بعد معلوم شد که میخواستند چه کودتای عظیمی بکنند، در نقشه خود گفته بودند نصف تهران - آن موقع جمعیت یک میلیون بود - زیاد هستند، این قدر بزنید که دریای خون راه بیاندازید. نمیفهمیدند که برای چه امام گفت. هر چه گفتند امام فرمود: خیر، بعد دیدند بهترین راه متمسّک شدن به مرحوم آیتالله طالقانی است. امام که نمیگوید، اولیاء الهی این گونه نیستند که بخواهند از این که با وجود مقدّس امام زمان ارتباط دارند، حرفی بزنند، امّا امام مجبور شدند بگویند: آیتالله طالقانی اگر دستور باشد چه؟ آیتالله طالقانی هم گوشی تلفن را بگذارد و بگوید: تمام.
اگر کسانی بفهمند که این انقلاب معجزه الهی است، صاحب اصلی این انقلاب کسی دیگری است، مگر نبود،هنوز ابعاد [این فتنه ها] را تشریح نکردند و باید بیشتر تشریح شود. اصلاً کار را تمام کرده بودند، ابتدا در سال 76 که نشد امّا بعد در سال 88 که دیگر برنامهریزی قشنگ و مفصّلی کرده بودند انقلاب را از بین ببرند، چه شد؟ الحمدلله امروز به جان خودشان افتادند، غرب گرفتار است، عجیب پُکیده است، شما الآن را نبینید سه سال بیشتر است که پکیده است، خیلی هم محکم نگه داشتند که صدایش در نیاید امّا نشد، تمام شد.
معجزه چیست؟ بالاتر از این که مدام هر دقیقه وحشت می کنند، در آن قضیه آن شهید عظیم الشّأن حاج حسن آقای تهرانی مقدّم(اعلی اللّه مقامه الشّریف) مرد مخلص عالی، من بارها با ایشان برخورد داشتم دو ماه قبل از شهادتشان هم آنجایی که برای صحبت رفته بودیم، فرمود: من از شما درخواست عاجزانه دارم. گفتم: بفرمایید. گفت: دعا کنید شهید شوم. گفتم: در رکاب آقا. فرمود: نه دیگر بس است. انفجار اینجور در تهران صورت بگیرد و صدایش بیاید، بعد از مدّتی تحلیل کنند و بگویند اینها یک چیزهایی دارند. خود این باعث خیر شود.
چطور شد هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین که هیچ راداری نمی تواند آن را بگیرد را نشاندند، روس ها اعتراف کردند که اگر یک روز وارد خاک ما بشود ما نمی توانیم او را بگیریم. خودشان هم اقرار کردند، گفتند: خوب شد فهمیدیم و این درس عبرتی بود که نمی شود به ایران حمله کرد.
آیا این غیر از قدرت خداست؟ و إلّا صورت ظاهر ما کجا و آن قدرتهای جهانی که سبقه چنین و چنان دارند کجا؟ این ها جز لطف و معجزه خداست؟ کور شود آن چشمی که این معجزات را نمی بیند.
این معجزه است بتوانیم هواپیمایی را که طوری طراحی شده است که اگر کوچکترین مشکلی برایش پیش بیاید خود به خود منفجر می شود، امّا چطور می شود آن را راحت بگیریم؟ آن ها وحشت دارند که نکند از روی این بسازند. چون می دانند هرکاری کردند نتوانستند ایران را از دور خارج کنند.
این دعا را می گویم شما هم آمین بگویید، بعضی نمی فهمند، عیبی ندارد شعورش را ندارند، ولی ما عرض می کنیم: خدایا! این تحریم ها را بر این کشور اسلامی روزافزون بگردان!
خود این تحریمها برای ما برکت شده است. بنزین را بستند؛ خودمان بنزین تولید کردیم .اگر بنزین را نمی بستند ما هنوز که هنوز است محتاج بنزین آن ها بودیم. بحث پلیاستر را که مواد بسیار مهمّش که گفتند، بستند امّا الآن ببینید از بوشهر بسیار عالی برای ما با تولید بسیار بالا شروع شد. می فهمند ،خودشان هم اقرار کردند ،گفتند: هرچه ما تحریم کردیم بدتر شده و به نفع ایران شده است. اینها می دانند که هرچیزی را ایرانیها می توانند [بسازند].
همان چیزی که پیامبر عظیمالشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) وعده داد، دیگر بالاتر از پیامبر! فرمود: اگر علم در ثریّا باشد ایرانیان به او دست می یابند. امروز داریم اعجاز پیامبر را می بینیم، من و شما به عینه نمی بینیم؟ قبل از طاغوت خودمان، خودمان را مسخره می کردیم، جوانها یادشان نیست آن زمان شعر درست کرده بودند، شعری بود حالا خجلم بگویم در این شعر لفظ آفتابه بود و بعد فضاپیمای آنها که ما چنینیم و آفتابه سازیم، آنها چنینند و فلان، خودمان را حقیر، پست، ذلیل می کردیم.
به برکت این انقلاب چه شدیم؟ جدّی گرسنگی می خوریم! به حمدالله اینطور نیست، زمان طاغوت پیرمردها یادشان است یک حیات بود که دورش اتاق بود، هرکس یک اتاق داشت، یکی این طرف اتاق داشت یکی آن طرف، حالا هرکس می گوید من یک آپارتمان می خواهم، این حرفها کجا بود؟ یک موقعی بود به تعبیری عذر میخواهم اینگونه حرف میزنم امّا جوانها باید بدانند یک عیدی میشد مثلاً میگفتند چلویی، پلویی، مطلبی نبود. تازه شب جمعهاش را که شب جمعه بود شعر درست میکردند: امشب شب جمعه است/ دیزی پر دنبه است. چیزی در آن نبود. حالا این همه برکت است، ماشاءالله در زمستان میوه تابستان و در تابستان میوه زمستانی به وفور، همه چیز فراوان است.
بالأخره بالا و پایین دارد، فقر و.... جنگ جهانی شد که ربطی هم به ما نداشت، مردم نان نداشتند. سر نان دعوا و بزن و بکش بود. صبح زود میرفتند تا شب در صف می ایستادند، نان نمیرسید، گریان برمیگشتند. اینطور وضعیّت بد و بسیار اسفناک بود. حالا ببین چه شد. هشت سال جنگ، شکّی در این نیست که همه عالم با ما جنگید، امّا حالا ببینید چه شده است.
چطور است سایبری ایران آنقدر قوی است که بتواند یک هواپیما را زمین بنشاند، آن هم هواپیمایی که طوری طراحی شده، کوچکترین احساس خطر کند، خود به خود منفجر میشود. روسها متعجّب شدند. در عالم ضدّ رادار است، رادارش منحصر به آمریکاییها است، چه شد؟ از کجا فهمیدند؟ چه کسی فهمید؟ چه کسی آن را نشاند؟ مگر نباید منفجر میشد؟ آن ها اوّل دو سه روزی سکوت کردند، بعد گفتند: سقوط کرده، بعد گفتند اگر یک موقع.... بعد وقتی از سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا سؤال کردند، گفت: من نمیتوام اینها را جواب بدهم، پنتاگون جواب بدهد، وزیر دفاع جواب بدهد، اینها مربوط به من نیست.
چه قدرتی است؟ «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ» . آیا این را اعجاز نمیدانید؟ اعجاز چه میخواهیم؟ میخواهیم شاخ و دم ببینیم بگوییم اعجاز. اعجاز است دیگر. غیر از این اعجاز است که بگویند ما وحشت داریم، ما میترسیم. بگویند میترسیم که حالا بعد از این که اینها بر این قضیه مسلّط بشوند، چه میشود، چه خواهند شد. ماندهاند. دیگر تمام شد. آیا غیر از این است که این کشور صاحب دیگری دارد؟ غیر از این است که فرمودند علم در ثریّا باشد، اینها به آن دست مییابند؟ به پشت سلمان زد، فرمود: از نسل او.
از هرچه تحریم شدیم، او را به دست آوردیم. هرچه را تحریم نشدیم، شل شدیم، گفتیم: حالا که هست، خودمان میگیریم. امّا تحریم که شدیم گفتیم: نداریم. خب، حالا علمش را از کجا میآوری؟ خدا میدهد، خدا هم داد. جالب است که خالصتر و بهترش را هم داد.
ببینید خود روسیه با آن عظمتش جایگاه پرتاب ماهواره اش در قزاقستان است. گفته بود: نه میتوانیم، نه بودجهاش را داریم و نه میشود.
شهید حاج حسن آقای تهرانی مقدّم(رحمة اللّه علیه) گفتند: وقتی ما در روسیه بودیم، یکی از موشکهای بالستیک را به ما نشان دادند، به آن ژنرال گفتم که امکان دارد مثلاً تا یک حدودی به ما بگویید جریان چیست. او یک خنده به اصطلاح تمسخرآمیزی تحویل داد. گفتند: اگر بخواهید میفروشیم امّا اینطوری که نمیگوییم چگونه است. او گفت: آمدم و خیلی به وجود مقدّس آقا متوسّل شدم، بعد از دو سه ماه جرقهای زد، شروع کردیم و توانستیم. وقتی آن ژنرال فهمیده بود، متعجّب شده بود، گفته بود: نمیشود، حتماً یک نفر از طرف ما مسائلش را به شما لو داده است. هرچه گفتیم: چنین چیزی نیست، اگر یکی از طرف شماست، شما پیدا کنید. اینها قدرت خدا نیست؟ یدالله نیست؟ معجزه نیست؟ انسان باید ایمان بیاورد.
کدام معجزه بالاتر از این که خدا کاری کرد که فتنهگران 88 در روز عاشورا به دست خودشان ماهیّت خودشان را معلوم کنند. خیمه ابیعبدالله(صلوات الله و سلامه علیه) را آتش بزنند، بعد 9 دی پیش بیاید. آن موقع طوری بود که یکی از آقایان - که اسم نمیبرم ، تماس گرفت، گفت: چه میشود؟ وضع خیلی خراب است، گفتم: نه. گفت: نه! شما نمیدانید، خرابتر از آن چیزهایی است که شما تصوّر میکنید. گفتم: یعنی دست خدا بالاتر نیست؟ گفت: چرا، امّا، گفتم: این چرا و امّا که می فرمایید، با هم نمیخواند. اگر چرا، پس همان چرا کار را میکند امّا اگر امّا است، دنبال یک چیز دیگری بروید. همین هم شد.
امروز اروپا و آمریکا گرفتارند، در واشنگتن، سانفرانسیسکو مردم را به طرز وحشتناکی می زنند، گازهای فلفل میزنند. اگر یکی از این مسایل در ایران صورت میگرفت، در بوق و کرنا می کردند و تند تند این شبکه و آن شبکه و.. نشان میداد، غوغا میکردند، امّا الآن در آمریکا علناً گاز فلفل در چشم مردم میریزند، موها را میکشند، میزنند. عین خیالشان هم نیست. هیچ کس هم نیست بگوید: آقا چه خبر است؟ در ایران برعکس، روز عاشورا سربازهای بیچاره نیروی انتظامی را زدند و داغون کردند، سوت و کف و هورا هم زدند، خیمههای ابیعبدالله را هم آتش زدند. چندی نشد که اینطور همه چیز به جان خودشان برگشت. اینها معجزه است، معجزات را ببینیم.
باور کنیم که وقتی قرآن میگوید «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ» یعنی خود خدا بلد است یک جاهایی چه کار کند، همان کار را میکند، نگران نباش. شما توکّل به خدا بکنید و ایمان به خدا داشته باشید، دین خدا را بما هو دین عمل بکنید، همین می شود.
منتها دارد هشدار هم میدهد، این هشدار است. پیامبر تفسیر سوره حمد میکردند، فرمودند: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ یقول أرشدنا غیر دین هؤلاء الذین غضبت علیهم و هم الیهود». در شبانهروز غیر از نافلهها، نمازهای مستحبی و...، ده بار میگوییم، خدایا به ما غضب نکن. خدا به یهود و بنیاسرائیلی که او را به واسطه این «أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ» بالا برده بوده غضب کرد. گمراهان چه کسانی هستند؟ «و هم النصاری». گمراه هستند که این مسایل را سر دینشان آوردند. یک شمّهای را گفتیم، یک مقدار دیگر هم عرض کنم: مجله نیویورک تایمز، تاریخ 18 ژانویه 1972 یعنی 39 سال پیش، سخنرانی خاخام مارتین سینگل را منعکس کرد، او در بخشی از سخنرانی خود با صراحت میگوید: ما هماکنون به یک قرن یهودیّت وارد میشویم، من این فرآیند را یهودی شدن مسیحیّت مینامم، زیرا مسیحیّت به عنوان وسیله و ابزاری برای تبدیل جامعه به یهودیّت درخواهد آمد.
اللهاکبر! تعبیر پیامبر عظیمالشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را در الدّرالمنصور ببینید: مغضوب، یهود است و ضالّین، نصاری هستند، گمراه هستند، بدبخت شدند. او چهل سال پیش چنین گفت و امروز همین شده است. امروز یهود نشسته است و برای مسیحیّت یک کتاب واحد نوشته که مسلمانها دائم نگویند: اناجیل. یهود یک انجیل واحد برای مسیحیت نوشته است.
چهل سال پیش همین خاخام مارتین سینگل این طرح را میدهد و میگوید: یهودیان به واسطه ورود به ثروت خدادای خودشان - ببینید چه میگوید، این ثروت را خدا هم داده است! - آنقدر میتواند جلو برود که کلیساهای مختلف مسیحی را تا سطح کاردینال پیش ببرد و آنها را تبدیل به یهودی کند. همین کار را هم کرد.
به عنوان مثال یک مطلب دیگری را عرض کنم لاستیجر یهودی، ادّعا نموده است که شاخه کاتولیک مسیحیّت در حقیقت در فرانسه به جایی رسیده که او را کاردینال لاستیجر باید نامید؛ زیرا امروز هیچ کشیشی در فرانسه نیست که از یهود پیروی نکند. امروز در فرانسه هیچ احدی جرأت ندارد که به یهودیان کوچکترین جسارتی کند و این به برکت نفوذ ما در مسیحیّت است. عجیب است لاستیجر یهودی این را با صراحت بیان میکند! یعنی این ها اصلاٌ و ابداً از بیان این مسئله ابائی ندارند!
ترفندی هم که دارند این است که میگویند ما در حکومتها نفوذ کردیم. قبل از این که ادوارد هفتم در انگلستان به پادشاهی برسد، یهودیان با این برداشت که باید تغییری در عالم بدهیم که این را خود نویسندههای آمریکایی و انگلیسی بیان میکنند، از جمله جنی جردی (چارمی) در کتاب معشوقههای ادوارد هفتم بیان میکند که نفوذ یهود در خود کاخ انگلستان تا کجا رفته است؟ میگوید: بعضی از دختران و زنان را در اختیار ادوارد هفتم قرار دادند و او آنقدر به زنان علاقه داشت که رابطه نامشروع او باعث شد که چند فرزند از اینها به دنیا بیاورد.
بعد میگوید: مجبور شد با یکی از این معشوقهها که همسر ریچارد بود، ازدواج کند و به ریچارد گفت: او را طرد کن تا من با او ازدواج کنم. این مطلب را در کتاب معشوقههای ادوارد مینویسد؛ این در صورتی است که ریچارد فهمیده بود که او باردار است و خود همسرش (وندلز) بیان کرد که بله میدانم این بچه از تو نیست بلکه از ادوارد است و جالب است! همین شخصی که فرزند نامشروع است، جدّ پدری ملکه الیزابت دوّم میشود.
این نویسنده تازه از این قسمت تاریخ را گفته است، ما سندهایی میآوریم که اصلاً اینها از مصر تا به اینجا آمدهاند، این گمراهی در مسیحیّت به واسطه نفوذ یهود است. اگر انسان هوشیار نباشد، اینطور میشود، البته غیر از هوشیاری، درک هم باید باشد. تبیین تاریخ، در جلد اوّل کتاب «محوریّت باطل در عالم» که سال گذشته چاپ شد، آمده است؛ اشاره کردیم که تاریخ قصّه نیست، عبرت است. هشدار است. ما این مسایل را برای این میگوییم که این احمقهایی که میروند مسیحی میشوند بدانند مسیحیّت چیست؟ گرچه معلوم است دلیل این که فریب می خورند چیست، یک دلیل بیشتر ندارد، قرآن هم می فرماید: دلیل این است که نفس امّاره می خواهد یله و رها باشد. از آن طرف احساس می کند آن جا یله و رهاست و کاری با او ندارند، امّا این طرف، باید پنج وعده نماز بخوانی، مواظب چشم و گوشت باشی. که اگر انسان این ها را مواظبت کند، رشد معنوی پیدا می کند و به کجاها می رسد. امّا خوب می بیند در آن جا این حرف ها نیست، آن جا هفته ای یک بار به کلیسا می روند که آن هم اگر رفتی، رفتی، نرفتی، نرفتی. بعد هم آخر سر بیایی پیش کشیش و اعتراف کنی. این جا در اسلام می گوید: «اقرار الذنب ذنب»، اقرار به گناه، گناه است. بروی محضر مرجع تقلید یا مجتهد یا فلان عالم و بگویی فلان گناه را کردم، گناه کرده ای، در اسلام فقط باید نزد خدای تبارک و تعالی اقرار کرد. امّا آن-جا بروی و اقرار کنی، بعد هم یک پولی بدهی که تمام شد، بهشت را برایت بخرند، از آن طرف هم آزاد، یله و رها باشی، این یعنی به نفس امّاره جواب دادن و إلّا آن آزادی و رها بودن حقیقت نیست بلکه درد است.
ما می خواهیم بگوییم که تاریخ معلوم می شود و آن را بداند، بفهمد، گرچه آن ها هم متأسّفانه نیستند، گوش نمی دهند و این نشنیدن آن ها خود یک دردی است. چطور باید این مطالب را به گوش آن ها رساند، شما اگر با کسی برخوردی کردید، بگویید این مباحث را ببینید و پیگیری کنید، ببینید این ها چه کسانی هستند، این مسیحیّتی است که یهود دارد علناً بیان می کند که ما باید نفوذ پیدا کنیم و الآن نفوذ پیدا کردیم! علناً بیان می کند که در فرانسه کلیسایی نیست که تحت نظر ما نباشد! خوب وقتی این طور هست دیگر چه می خواهند. این ها نوشته ها و کتاب های خودشان است، فرضیّه نیست که ما بگوییم. ما با مستندات عرض می کنیم، کجا، چطور، مخصوصاً هم می آوریم از رو می خوانیم که بدانید.
عزیز دلم! همه براهین تاریخی بر این هست که من و شما باید هشیار باشیم، بیدار باشیم. بصیرت یعنی این. وقتی پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) می فرمایند در سوره حمد، «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» غضب شدگان «هولاء» هستند، بعد می فرمایند: «قوم الیهود»، بعد می گویند: «وَ لَا الضَّالِّینَ» گمراه و بدبخت، نصارا هستند. هم به ما یاد می دهد که ما نگوییم مسیحی و کلیمی، بلکه همان طور که قرآن می فرماید بگوییم: یهود و نصارا و هم می گوید: این نصرانی ها این قدر گمراه هستند که آن غضب شده های الهی که مسخ هم شدند و معلوم است کسی که غضب شده باشد یعنی یار شیطان شده است، این ها را بیچاره کردند. حال هشدار می دهد که شما هم مواظب باشید.
سؤال: چرا نمی شود حمد را در نماز جابه جا کرد؟ می دانید به غیر از حمد می توانید هر سوره ای بخوانید، اصلاً حمد هم سوره هست امّا این قدر مشهور شده است که می گوییم حمد و سوره، یعنی حمد می شود جزء اساس امّا سوره، سوره توحید، سوره نصر، سوره کوثر، سوره قدر را بخوان، هر سوره ای خواستی را بخوان امّا هیچ احدی حتّی وهابیّت ملعون که تراشیده دست انگلستان و بازوی یهود است، جرأت نکرده است که بگوید جای سوره حمد می توانیم چیز دیگری بخوانیم. همه مسلمین متّفق القول هستند که سوره حمد را در نماز باید بخوانیم. چرا جایگزینی برای سوره حمد نیست؟ سوره توحید را هم گفته اند در شبانه روز حداقل یک بار بخوانید، این قدر مهم است که بدانیم توحید چیست، امّا چرا نمی شود حمد را در نماز جابه جا کرد؟
جواب: برای این که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) می فرماید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ » یعنی هدایت کن به دین اسلام، وقتی می گویید: «ارشدنا» ارشاد کن ما را، «لان کل دین غیر الاسلام فلیس بمستقیم الذی لیس فیه التوحید»، صراط مستقیم همین دین اسلام است چون در غیر از آن توحیدی نیست. «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ » یعنی «بهم نبیین و المؤمنین الذین انعم الله علیهم بالاسلام و النبوة» خدا به آن ها به واسطه اسلام آوردن نعمت داد. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» که یهود هستند، «ارشدنا غیر دین هولاء الذین غضبت علیهم» خدایا ما را ارشاد کن به غیر از این هایی که به آن ها غضب کردی، «و هم الیهود». شما در شبانه روز ده بار باید یادت بیافتد یهود غضب شده است، نکند تو هم غضب شوی. «وَ لَا الضَّالِّینَ و هم النصاری».
حمد خودش سوره است امّا طوری می شود که می گویند: حمد و سوره! پس حمد اصلاً جایگزین ندارد. مسلمین باید این را بفهمند.
خدا می خواهد بفرماید مواظب باشید. مدام دارد به من و شما بصیرت یاد می دهد. در نمازمان بصیرت است، در مطالب دیگرمان بصیرت است، همه را باید مواظبت کنیم. تاریخ داستان نیست که بخواهیم بخوانیم. جلد اوّل کتاب «محوریّت باطل در عالم» راجع به یهود را بخوانید، ما نمی خواهیم داستان سرایی کنیم. این ها باید برای من و شما عبرت شود که هوشیار باشیم.
اگر هوشیار بودیم و هشدار را متوجّه شدیم، آن وقت دیگر کربلا به وجود نمی آید. همان طور که سال 88 می خواستند کربلای دیگری به وجود بیاورند، بحمدلله و المنّه مواظبت کردیم و نگذاشتیم کربلای دیگری به وجود بیاید.
انتهای پیام/
نظر شما