خبرگزاری شبستان_خراسان شمالی_فاروج؛ «حاج علی اصغر جاویدی» متولد 1302 از کلاته جعفرآباد، از توابع شهرستان فاروج، از قدیمی ترین موذن های شهر بود که هنوز طنین صوت زیبایش در گوش شهروندان تازگی دارد؛ همو که در حال خواندن آخرین نماز قضاء برای مادرش دعوت حق را لبیک گفت.
در گرگ و میش صبح، لحظاتی که خواب شیرین، وزنه سنگینی برای برنخاستن از بستر می شود، حاج علی اصغر جاویدی علیرغم کهولت سن، ساعتی قبل از وقت شرعی اذان، از خواب بیدار و با نگرانی خواب ماندن در و همسایه و همشهری راه خانه تا مسجد را طی می کرد و برای جبران ناتوانی جسمی، علیرغم میل باطنی بر روی صندلی می نشست و نوای اذان سر می داد تا همه بیداردلان را برای شستشوی دل تلنگری شود.
و حالا سالهای زیادی است که این نوا به گوش نمی رسد و بسیاری از همسایه های مسجد جامع شهر فاروج هنوز هم به امید شنیدن این نوا گوش هایشان را در تاریک روشن صبح به پنجره سپرده اند.
موذن قدیمی شهر از دوره جوانی موذن بوده و از اوایل ازدواج از روستای جعفرآباد به فاروج می آید و معیار اولش برای خرید زمین و ساخت خانه، مجاورتش با مسجد است. به روش سنتی اذان گفتن را آموخت و همین راه را تا همین دیروزهای کمی دور ادامه داد. عشق به مسجد باعث می شود بخشی از منزلش را هم وقف مسجد کند، فرزندش مهدی جاویدی در این خصوص به خبرنگار خبرگزاری شبستان در فاروج اظهارکرد: زمان وقت شرعی برایش تفاوتی نداشت کجا باشد، مطب دکتر، جاده، خیابان یا... گوشه ای می ایستاد و ندای اذان سر می داد.
در سفر حج، علیرغم سختگیری عرب ها، بر می خیزد و به سبک شیعه اذان می گوید و به برکت اذان شرطه های عرب هم مقهور می شوند و گزندی به ایشان نمی رسد.
کارش را به خاطر اذان کنار می گذاشت. حاج علی اصغر، در زمان شاه، عریضه نویس بود. خط خوشی هم داشت، در زمان شرعی به قسمتی از ژاندرمری وقت می رفته و اذان می گفته و همین عامل باعث آزار و اذیت موذن قدیمی شهر از سوی نیروهای ژاندارمری می شد که حاج علی اصغر این کار را رها می کند، مدتی قهوه خانه برپا می کند و بعد هم تا پایان عمر بزاز می شود.
حدود چند دهه قبل و در شرایطی که روابط ایران و عراق تیره بوده، پای پیاده به کربلا می رود و این سفر ۶ ماه به طول می انجامد و برای اینکه خانواده در تنگنا نباشد، قهوه خانه را به کسی می سپارد تا مخارج خانواده را تامین کند.
مهدی جاویدی افزود: حاج علی اصغر تنها فرزند خانواده بوده و در سال های اول تولد، مادرش را از دست می دهد و در 12 سالگی هم پدرش را و در شرایط سختی بزرگ می شود و همنشینی با افراد متدین او را به این درجه می رساند.
جاویدی گفت: پدرم تا روزهای آخر هم علاقه مند بود به کارش ادامه دهد و می خواست که میکروفنی تهیه شود که بتواند از منزلش اذان بگوید تا نمازی از همسایگان قضا نشود.
وی بیان کرد: محله ما مسجد ندارد؛ برای مدتی پدر در منزل ما بودند وقت شرعی با حضور در حیاط منزل اذان می گفتند تا رسالت خود را خارج از مسجد هم انجام دهند در همین روزها یکی از همسایگان مراجعه کرد که فرزندم علاقمند شده تا اذان گفتن را یاد بگیرد و مدتی پیش حاج آقا رفتند و یاد گرفتند و حسین اصغریان که آن زمان نوجوان 12 ساله بود در حیاط منزلشان در وقت شرعی اذان می گفت که بسیاری از همسایگان کنجکاو شدند بدانند این نوجوان کیست تا او را با خرید هدیه یا حتی میکروفن تشویق کنند.
شرط حضور در تفریحات روزهای تعطیل فرزندان، برگزاری نمازجماعت بود
مهدی جاویدی گفت: اگر در تعطیلات به خصوص روزهای جمعه دعوتشان می کردیم تا با ما همراه شود، به شرط برگزاری نماز جماعت حضور می یافتند و هم آنجا هم خودشان اذان می گفتند.
وی که کارمند کمیته امداد است، افزود: حاج آقا به تنهایی خود کمیته امداد مستقلی بود، دفتری داشت که در آن اسامی نیازمندان و آدرس و نیازشان ذکر شده بود تا جایی که بضاعت مالیشان جواب می داد خودشان دستگیری می کردند و اگر مقدور نبود سراغ متمولین می رفتند.
جاویدی بیان کرد: ما که در یک سیستم اداری فعالیت می کنیم از نحوه عملکرد و مدیریت حاج آقا در عجب بودیم.
قدیمی ترین موذن شهر حساب و کتابش با خدا بسیار دقیق بوده و جعبه ای انباشته از رسید های حساب سالشان مصداق بارز این حرف است. وی همیشه آخرین نفری بود که از مسجد خارج می شد. حاج علی اصغر جاویدی عصر بیست و هفتمین روز از ماه رمضان سال 92 در حالی که رو به قبله نشسته و به نیت مادر نماز می خواند در کمال آرامش دعوت حق را لبیک گفت.
روحش شاد و یادش گرامی.
نظر شما