اتحادیه اروپا یا اختلاط اروپایی

چهارسال پیش اتحادیه اروپا پای در مسیر بحرانی گذاشت که هنوز موفق به کنترل آن نشده است و شتاب سقوط اقتصادی هر لحظه بیشتر می شود. اما دلیل وقوع این بحران چه بود؟ و چرا اتحادیه اروپا نتوانست آنرا کنترل نماید؟

اتحادیه اروپا یا اختلاط اروپایی
خبرگزاری شبستان: در شماره نخست توضیح داده شد که آغاز بحران اقتصادی اتحادیه اروپا و علی الخصوص حوزه یورو، ورشکستگی یکی از بانک های بزرگ سرمایه گذاری به نام لیمن برادرز بود و پس از آنکه با بسته های حمایتی پولی و مالی دنیا از این بحران خروج نمود ناگهان گزارشاتی از یونان و چند کشور دیگر اروپایی اعلام شد که نشان از انحراف این کشورها از اهداف بسته های حمایتی بود. این موضوع نشان داد که بحران اقتصادی در اتحادیه اروپا نه اینکه پایان نیافته بلکه آغاز شده است.


اتحادیه اروپا با کمی دستپاچگی اقدام به ارائه کمک های جدید به یونان نموده و صندوق بین المللی پول را نیز در این مسیر با خود همراه می کند. اما مشکلات یونان نه اینکه با این راهکار حل نمی شود حتی تغییر حزب حاکم و بسته های ریاضتی گوناگون نیز چاره ساز نمی شوند. این اتفاق در یونان باعث می شود تا کم کم ارزش یورو کاهش یابد و کشورهای حوزه یورو نیز وارد این چالش شوند فروش اوراق قرضه یورو کاهش می یابد و ایرلند بیشترین ضربه را از این اتفاق متحمل می شود. اینبار نیز اتحادیه اروپا با بسته های حمایتی دنبال راهکاری برای خروج می گردد اما اوضاع گونه دیگری رقم می خورد.


رفته رفته کشورهایی که شرایط اقتصادی بهتری نسبت به یونان و ایرلند داشتند با افت ارزش یورو و کاهش شدید ارزش اوراق قرضه به کشورهای بحران زده افزوده می شوند. ایتالیا و اسپانیا تا حدی دچار بحران می شوند که خود اتحادیه اروپا اقدام به خرید اوراق قرضه این کشورها می نماید. اما مشکلات این کشورها همچنان پابرجاست و به عمق فاجعه افزوده می شود. اوضاع بحرانی تر می شود و گروه بانکی دکسیا(Dexia) که بانکی فرانسوی – بلژیکی ست به مرز ورشکستگی می رسد تا حدی که کمک هایی بین المللی حتی از کشورهای عربی همچون قطر برای جلوگیری از ورشکستگی این بانک– خرید سهام بانک - مطرح می شود.


وهمچنان این قطار سقوط به پیش می رود تا امروز که سران اتحادیه اروپا نا امیدانه و گله مند از یکدیگر منتظر اتفاقی در حد معجزه ایستاده اند تا شاید بتوانند با کمترین آسیب سیاسی و اقتصادی از این بحران عبور کنند.


اما دلیل وقوع این بحران چه بود؟ و چرا اتحادیه اروپا نتوانست آنرا کنترل نماید؟
همانطور که از خود لغت اتحادیه مشخص است هر اتحادیه نشان دهنده اعضایی ست که شباهت های اساسی بسیاری در زمینه اتحاد با یکدیگر دارند و نیز تصمیم گرفته اند تا زین پس در چارچوب اتحادیه، همگرایی هایی داشته و اهداف مشترکی را پیش ببرند. مثلا یک اتحادیه کارگری، اجتماعی ست از کارگران – نه مهندسین و مدیران – که سعی در حفظ و ارتقای حقوق قشر کارگری دارند. اماپیشتر تبیین شد که اتحادیه اروپا از کشورهایی ناهمگون حداقل از لحاظ اقتصادی بوجود آمده است. کشورهایی با تولید ناخالص ملی ((GNPو درآمد سرانه بسیار بسیار متفاوت. اختلاطی از کشورهایی صنعتی که عضو گروه های صنعتی همچون G5 هستند مانند آلمان و کشورهایی که تنها درآمدشان از مالیات و صنعت توریسم آن هم در سطح متوسط آن است؛ مانند یونان.


این اختلاط برای تبدیل به اتحاد، قطعا نیاز به یکسری از مقدمات و تغییرات بنیادین در نحوه شئون اقتصادی داشت. اتحادیه اروپا شاید درجهت سیاست های قدرت طلبی خود کیفیت را فدای کمیت کرده و سعی در جذب کشورها دارد - علت این موضوع و عدم تداخل این نظریه با عدم پذیرش کشوری مانند ترکیه و یا گرجستان در اتحادیه اروپا را باید در مقالی دیگر بررسی و تحلیل نمود-پس همه کشورهای اروپا را سوق به عضویت در اتحادیه اروپا و حوزه یورو می دهد؛مثلا:یونان که اولین آسیب دیده این طوفان اقتصادی است؛ پس از پیوستن به اتحادیه اروپا، خود را با آلمان مرفه قیاس می نمود و از طرف دیگر اتحادیه اروپا نیز یونان را جهت رساندن خود به استانداردهای رفاه اجتماعی غرب اروپاو ازبین بردن این اختلاف و افزایش کیفیت اقتصادی در فشار قرارداده بود.


پس از ورود یونان به حوزه یورو و کنار گذاشتن دراخما (Drachma) – واحد پولی سابق یونان- ؛ دیگر این کشور با اعتبار یورو و اعتبار اتحادیه اروپا می توانست راحت تر اقدام به فروش اوراق غرضه کرده و یا وام دریافت نماید. از این رو یونان خود را وارد بازی توسعه کاذب نمود. توسعه کاذب به این معنی که بدون توجه به توانایی های بازپرداختی اقدام به فروش اوراق غرضه و دریافت وام نمود و بجای سرمایه گذاری های زیرساختی وبنیادین، بیشتر به افزایش حقوق و دستمزدها و رفاه مردم پرداخت؛حال به آن اختلاس و فساد اقتصادی سران حکومت را نیز می توان اضافه نمود. در این حال جهان اقتصاد دچار رکود می شود و یونان که آمادگی همچنین حادثه ای را ندارد با کاهش درآمد ملی دچار شک شده و کسری بودجه شروع به رشد تصاعدی می کند، فرار مردم از پرداخت مالیات ها نیز مشکلات را دوچندان می کند، و این بار یونان بنظر می رسد که بسته حمایتی را نه برای تامین کسری بودجه، بلکه برای پرداخت بهره اوراق غرضه دولتی و بهره وام های بانکی استفاده کرده است و کسری بودجه را با طرح های ریاضتی سعی در جبران داشت.


بر این اساس دلیل عدم خوشحالی مردم از دریافت بسته های حمایتی مالی و پولی اتحادیه اروپا را می توان لمس کرد؛ اتحادیه اروپا نه در جهت کمک به وضعیت اقتصادی مردم یونان، بلکه جهت تامین بهره ای که بانک های اروپایی از یونان طلبکارند به دولت یونان یورو تزریق می کند. نکته ای که در این میان وجود دارد این است که هر بسته حمایتی – بغیر از موارد بلاعوض – خود وامی است که بهره ای را بغیر از اصل پول به دولت و مردم یونان تحمیل می کند. واگر بلاعوض هم باشد چون با قبول هر بسته ، دولت مجبور است شرایط سخت تری را در تنظیم بودجه رعایت کند تا به اتحادیه اروپا اثبات نماید که خواهان پرداخت دیون خود می باشد، پس شرایط را در هر صورت به مردم سخت تر می کند.


در اینجا این سوال پیش می آید که چرا اتحادیه اروپا این مسیر را در پیش گرفته است؟ جواب این است که، اگر اتحادیه اروپا این مثلا کمک ها را به یونان ارائه نکند یونان اقدام به نکول می کند، که این نکول چه از نوع انتظام یافته- مذاکره با طلبکاران در جهت پرداخت بخشی از طلب آنان در برابر بخشودگی بخشی دیگر- باشد و یا غیر انتظام یافته-به معنی عدم پرداخت طلب- نه حوزه یورو بلکه کل اروپا را به چالشی عمیق و شاید رکودی دوباره می کشاند.


تا اینجا چهار سال بحران را مرور و مهمترین قسمت بحران که یونان باشد را بررسی نموده ایم در بخش بعدی علت زنجیره وار بودن این بحران را همراه با بررسی سایر کشورهای بحران زده بررسی خواهیم نمود.

ادامه دارد...


مصطفی هورفر

پایان پیام/


 

کد خبر 207648

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha