خبرگزاری شبستان: قرآن حکیم در آیه 38 سوره روم می فرماید: فََاتِ ذَا الْقُرْبىَ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ ذَالِکَ خَیرٌْ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ/ حق خویشاوند و مسکین و در راه مانده را ادا کن. این بهتر است براى کسانى که خشنودى خدا را مىجویند و ایشان رستگارانند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با تدقیق و توضیح واژه های ذا القربی، مسکین و ابن السبیل می فرماید: کلمه "ذى القربى" به معناى صاحب قرابت از ارحام است و کلمه" مسکین" به معناى کسى است که از فقیر بد حالتر باشد، و" ابن السبیل" به معناى مسافر در راه مانده و حاجتمند است، و اینکه کلمه" حق" به ضمیر" ذى القربى" اضافه شده، دلالت دارد بر اینکه براى ذى القربى حق ثابتى است، و خطاب در آیه به رسول خدا (ص) است، پس ظاهر آیه با قراینى که در آن هست این است که مراد از" حق" خمس است، و وظیفه دادن آن متوجه به رسول خدا (ص) و هر مسلمانى که مامور به دادن خمس است، مىباشد و منظور از کلمه" قرابت" به هر حال قرابت رسول خدا است، هم چنان که در آیه خمس هم مراد همین است. همه اینها در صورتى است که آیه شریفه در مدینه نازل شده باشد، اما در فرضى که مانند سایر آیات این سوره در مکه نازل شده باشد آن وقت مقصود از حق مطلق احسان خواهد بود، نه خمس.
به خاطر اینکه آیه از نظر معنا عمومیت دارد، و مخصوص به رسول خدا (ص) نیست، لذا در بیان آثار نیک خمس، و یا صدقه به طور عموم فرمود:" ذلِکَ خَیْرٌ- این بهتر است براى کسانى که رضاى خدا را مىجویند، و آنان رستگارانند".
اما در تفسیر نمونه در این باره آمده است: محتوای آیه مبتنی بر این است که به هنگام وسعت روزى فکر نکن آنچه دارى از آن تو است، بلکه دیگران نیز در اموال تو حق دارند، از جمله خویشاوندان و افراد مستمندى که از شدت فقر زمینگیر شدهاند، و همچنین افراد آبرومندى که دور از وطن بر اثر حوادثى در راه ماندهاند و محتاجند.
تعبیر به "حقه" بیانگر این واقعیت است که آنها در اموال انسان شریکند و اگر چیزى انسان مىپردازد حق خود آنها را ادا مىکند و منتى بر گردن آنان ندارد. جمعى از مفسران، مخاطب را در این آیه منحصرا پیامبر گرامى اسلام (ص) دانستهاند و "ذى القربى" را خویشاوندان او، در روایت معروفى از ابو سعید خدرى و غیر او چنین نقل شده: هنگامى که آیه فوق نازل شد پیغمبر گرامى اسلام (ص) فدک را به فاطمه بخشید و تسلیم وى نمود. عین این مضمون از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است.
ولى جمعى دیگر از مفسران خطاب را در این آیه عام گرفتهاند و شامل پیامبر (ص) و غیر او مىدانند، طبق این تفسیر همه مردم موظفند که حق خویشاوندان و ذى القربى خود را فراموش نکنند. البته این دو تفسیر منافاتى با هم ندارد و قابل جمع است، به این ترتیب که مفهوم آیه مفهوم گستردهاى است و پیامبر و خویشاوندان او مخصوصا فاطمه زهرا ع مصداق اتم آن است.
از اینجا روشن مىشود که هیچیک از تفاسیر فوق با مکى بودن این سوره منافات ندارد چرا که مفهوم آیه یک مفهوم جامعى است که هم در مکه مىبایست به آن عمل شود و هم در مدینه و حتى اعطاى" فدک" به حضرت فاطمه (ع) بر اساس این آیه کاملا قابل قبول است.
تنها چیزى که در اینجا باقى مىماند جمله"لما نزلت هذه الایة ..." در روایت ابو سعید خدرى است که ظاهرش این است اعطاى فدک بعد از نزول آیه بوده است، ولى اگر" لما" را در اینجا به معنى علت بگیریم نه به معنى زمان خاص، این مشکل نیز حل مىشود، و مفهوم روایت این خواهد بود که پیامبر (ص) به خاطر این دستور الهى فدک را به فاطمه عطا کرد، به علاوه گاه آیاتى از قرآن دو بار نازل شده است.
اما اینکه چرا از میان همه افراد نیازمند و صاحب حق تنها این سه گروه ذکر شدهاند ممکن است به خاطر اهمیت آنها باشد، زیرا حق خویشاوندان از هر حقى بالاتر است، و در میان محرومان و نیازمندان، مساکین و واماندگان در راه از همه نیازمندترند.
یا به خاطر نکتهاى است که فخر رازى در اینجا آورده، او مىگوید: " اصناف هشتگانهاى که مىبایست زکات به آنها پرداخت در صورت وجوب زکات است، ولى سه گروهى که در آیه ذکر شدهاند حتى در صورت تعلق نگرفتن زکات نیز کمک به آنها لازم است، چرا که بعضى از خویشاوندان واجب النفقه انسانند و مسکین فقیر محرومى است که اگر به او کمک نشود چه بسا جانش به خطر بیفتد و همچنین" ابن السبیل" ممکن است در شرائطى باشد که با نرسیدن کمک تلف شود، ترتیبى که در ذکر این سه گروه در آیه رعایت شده نیز متناسب با ترتیب اهمیت آنها است"
به هر حال در پایان آیه براى تشویق نیکوکاران، و ضمنا بیان شرط قبولى انفاق مىفرماید:" این کار براى کسانى که تنها رضاى خدا را مىطلبند بهتر است و کسانى که چنین کار نیکى را انجام مىدهند رستگارانند"
آنها هم در این جهان رستگار خواهند شد، چرا که انفاق برکات عجیبى در همین زندگى همراه خود مىآورد، و هم در جهان دیگر که انفاق یکى از سنگین ترین اعمال در ترازوى سنجش الهى است. با توجه به اینکه"وجه اللَّه" به معنى صورت جسمانى خداوند نیست که او صورت جسمانى ندارد، بلکه به معنى ذات پاک پروردگار است، این آیه نشان مىدهد که تنها مسأله انفاق و پرداختن حق خویشاوندان و دیگر صاحبان حقوق کافى نیست، مهم آن است که با اخلاص و نیت پاک و خالى از هر گونه ریا و خودنمایى و منت و تحقیر و انتظار پاداش توأم باشد.
ذکر این نکته نیز لازم است که بر خلاف گفته بعضى از مفسران که تصریح کردهاند انفاق به خاطر رسیدن به بهشت مصداق" وجه اللَّه" نیست تمام کارهایى که انسان انجام مىدهد و نوعى ارتباط با خدا دارد خواه براى رضاى او، یا رسیدن به پاداش او، یا نجات از کیفر او باشد، همه مصداق" وجه اللَّه" است، هر چند مرحله عالى و کامل آن است که جز عبودیت و اطاعت او را در نظر نگیرد.
پایان پیام/
نظر شما