سخن پاک،  شجره ای که انسان را به ملکوت می کشاند

سخن پاک به تعبیر قرآن، شجره ای است که شاخه هایش انسان را به ملکوت می کشاند و میوه هاش را هر زمان می توان دید و چشید اما سخن ناپاک درخت بی ریشه ای است که عاقبت سرنگون خواهد شد.

خبرگزاری شبستان: قرآن حکیم در آیات 24 تا 26 سوره ابراهیم می فرماید: أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کلَِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاءِ * تُؤْتىِ أُکُلَهَا کلُ‏َّ حِینِ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ * وَ مَثَلُ کلَِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ/ آیا ندیده‏اى که خدا چگونه مثل زد؟ سخن پاک چون درختى پاک است که ریشه‏اش در زمین استوار و شاخه‏هایش در آسمان است. به فرمان خدا هر زمان میوه خود را مى‏دهد. خدا براى مردم مثلها مى‏آورد، باشد که پند گیرند. و مثل سخن ناپاک چون درختى ناپاک است، که ریشه در زمین ندارد و برپا نتواند ماند.


علامه طباطبایی در مبحثی که درباره این آیات انجام می دهند با اشاره به این که خداوند "کلمه نیک" را به ‏"درخت نیک" مثل زده و تشبیه کرده و این همان معناى"اتخذ کلمة طیبة کشجرة ..." است، می افزاید: این که قرآن فرمود:"اصلها ثابت" معنایش این است که ریشه‏اش در زمین جاى گرفته و با عروق خود در زمین پنجه زده است و اینکه فرمود:"وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ" معنایش این است که شاخه‏هایى که متفرع بر این ریشه هستند، از قسمت بالا از آن جدا شده‏اند، و" آسمان" در لغت عرب، به معناى هر بلندى و سایه‏بان است و جمله‏" تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها" یعنى همواره و در هر زمان به اذن خدا میوه‏اش را مى‏چینى، و نهایت درجه برکت یک درخت این است که در تمام دوران سال و تا ابد، در هر لحظه میوه بدهد.


ایشان در ادامه مباحث مربوط به این آیه تصریح می کنند: مراد از کلمه"طیبه" که به "درخت طیب" تشبیه شده و صفاتى چنین و چنان دارد، عبارت است از عقاید حقى که ریشه‏اش در اعماق قلب و در نهاد بشر جاى دارد زیرا خداى تعالى در خلال همین آیات، به عنوان نتیجه گیرى از مثلها مى‏فرماید:" یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فىِ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ فىِ الاَْخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّلِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ / خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنیا و آخرت پایدار مى‏دارد. و ظالمان را گمراه مى‏سازد و هر چه خواهد همان مى‏کند"
اما مقصود از "قول ثابت" هم، بیان کلمه است، البته نه هر کلمه‏اى که لفظ باشد، بلکه کلمه از این جهت که بر اساس اعتقاد و عزم راسخ استوار بوده و صاحبش پاى آن مى‏ایستد و عملا از آن منحرف نمى‏گردد.


البته خداى تعالى نزدیک به این معنا را در آیه دیگرى، در چند جاى از کلامش خاطرنشان ساخته است. از جمله فرموده‏"إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ / آنهایى که گفتند پروردگار ما خدا است، و پاى گفته خود هم ایستادند ترسى بر ایشان نیست و اندوهناک هم نمى‏شوند. " و فرموده:" إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا / کسانى که گفتند پروردگار ما خدا است، و پاى گفته خود هم ایستادگى کردند، ملائکه یکى پس از دیگرى بر ایشان نازل شده (و این بشارت رأى مى‏آورند)، که نترسید و اندوهناک نشوید. " و نیز فرموده: " إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ / کلمه طیبه به سوى او بالا مى‏رود، ولى عمل صالح آن را بلند مى‏کند."
و این قول که در دو آیه اول بود، و کلمه طیب که در آیه سوم قرار دارد، چیزى است که خداى تعالى، ثبات قدم اهل آن را در دنیا و آخرت مترتب بر آن قول دانسته، و اثر آن مى‏شمرد هم چنان که مقابل آن، چیزى است که گمراهى ظالمان و یا شرک مشرکین اثر آن چیز است و به این بیان روشن مى‏گردد که، مراد از آن قول همانا کلمه توحید، و شهادت از روى حقیقت به یکتایى معبود است.


این مفسر گرانقدر در ادامه با بیان این که قول به وحدانیت خدا و استقامت بر آن، قول حقى است که داراى اصلى ثابت است و به همین جهت از هر تغیر و زوال و بطلانى محفوظ مى‏ماند، درباره این اصل ثابت توضیح می دهد و می گوید: آن اصل، خداى عز اسمه یا زمینه حقایق است، و آن اصل داراى شاخه‏هایى است که بدون هیچ مانع و عایقى از آن ریشه جوانه مى‏زند، و آن شاخه‏ها عبارت است از معارف حق فرعى و اخلاق پسندیده و اعمال صالح که مؤمن، حیات طیبه خود را بوسیله آنها تأمین نموده و عالم بشریت و انسانیت، به وسیله آنها رونق و عمارت واقعى خود را مى‏یابد، همین معارف و اخلاق و اعمال هستند که با سیر نظام وجود که منتهى به ظهور انسان - البته انسان مفطور بر اعتقاد حق و عمل صالح - مى‏گردد سازگارى و موافقت دارند و هر چه که غیر این معارف باشد از مبدأ عالم، جوانه نزده و با حیات طیبه انسانى و سیر نظام وجود سازگار نیست.


مؤمنهاى کاملى که گفتند:" رَبُّنَا اللَّهُ" و پاى آنهم ایستاده، و مصداق مثل مذکور در آیه شدند، همانها هستند که همیشه مردم از خیرات وجودیشان بهره‏مندند و از برکاتشان استفاده مى‏کنند. همچنین هر کلمه حق و هر عمل صالحى، مثلش این مثل است،" اصلى ثابت و فروعى پر رشد و نما، و ثمراتى طیب و مفید و نافع دارد".
و مثل در آیه شریفه شامل همه آنها مى‏شود، و شاید نکره، یعنى بدون الف و لام آمدن‏" کَلِمَةً طَیِّبَةً" براى این بوده که عمومیت را برساند، چیزى که هست، مقصود از آن در آیه شریفه بطورى که از سیاق استفاده مى‏شود عموم نبوده، بلکه همان اصل‏ توحید است که سائر عقاید حق بر اساس آن و روى آن تنه بنا مى‏شوند، و فضایل اخلاقى هم، از آن جوانه‏ها منشعب مى‏شوند و همچنین اعمال صالح به صورت میوه از آنها سر مى‏زند.


سپس خداى سبحان، آیه شریفه را با جمله‏" وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ" ختم فرمود، تا اهل تذکر، متذکر این معنا بشوند که: براى رسیدن و یا بیشتر رسیدن به سعادت هیچ راهى جز کلمه توحید و استقامت بر آن نیست.
علامه درباره " اجتثاث" در آیه شریفه" وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ" هم این گونه توضیح می دهند: اجتناث به معناى از بیخ برکندن است، وقتى مى‏گوییم" جثثته" معنایش این است که آن را از بیخ برکندم، و کلمه"جث" به ضم جیم- به معناى بلندى‏هاى زمین مانند تل است، جثه هر چیز، جسد آن است که خود یکى از برآمدگیهاى زمین است‏.


وی در ادامه به اقوال و آرای مفسران درباره مراد قرآن از شجره خبیثه می پردازد و تصریح می کند: کلمه خبیثه در مقابل کلمه طیبه است. به همین جهت، همان اختلافاتى که در کلمه طیبه نقل شد، در کلمه خبیثه نیز وجود دارد، اما مخاطب با تدبر در معناى کلمه طیبه و مثالى که قرآن کریم براى آن آورد به آسانى مى‏تواند، معناى کلمه خبیثه و مثال آن را مو به مو پیدا کند، و بفهمد که مقصود از کلمه خبیثه شرک به خدا است که به درخت خبیثى تشبیه شده، که از جاى کنده شده باشد، و در نتیجه اصل ثابت و قرار و آرام و خلاصه جاى معینى نداشته و چون خبیث است، جز شر و ضرر اثر دیگرى‏ به بار نیاورد.
پایان پیام/
 

کد خبر 340553

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha