خبرگزاری شبستان: قرآن حکیم در آیه 63 سوره زمر می فرماید: لَّهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بَِایَاتِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ / کلیدهاى آسمانها و زمین نزد اوست و آنها که به آیات خدا کافر شدهاند زیاندیدگان هستند.
در تفسیر المیزان آمده است: منظور از مفاتیح و مقالید آسمانها و زمین، مفاتیح خزاین آسمان و زمین است، هم چنان که در جاى دیگر فرموده: "وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" و خزاین آسمانها و زمین، عبارت است از: غیبت آنها که اشیاء و نیز نظام اشیاء از آن غیب درآمده، ظهور پیدا مىکنند، و به عالم شهود منتقل مىشوند. هم چنان که باز در این باره فرموده: "وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ".
مالک کلیدهاى آسمانها و زمین بودن، کنایه است از اینکه مالک آن خزینههایى است که هستى موجودات و ارزاقشان و عمرها و اجلهایشان و سایر چیزهایى که از آغاز پیدایش تا وقتى که به خدا باز مىگردند و در مسیر هستى به آنها مواجه مىشوند از آنجاست.
این جمله یعنى جمله" له مقالید ..." در مقام تعلیل جمله" وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ" است، و به همین جهت واو عاطفه بین آن دو نیاورده است.
اما دیدگاه علامه درباره بخش دوم آیه - وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ – از این قرار است: در سابق گفتیم که جمله" اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ" تا جمله" و الأرض"، از حجتهایى که در خلال آیات سابق بود خلاصهگیرى مىکند. و بنا بر همین ادعا، جمله" وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ ..."عطف بر جمله" اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ" مىشود، و معناى مجموع آن چنین مىشود: آنچه حجتها و آیات بر آن دلالت مىکند این است که خدا خالق و در نتیجه مالک و در نتیجه مالک بودن هم وکیل بر هر چیز است، و خلاصه یگانه در ربوبیت و الوهیت است. و کسانى که به آیات پروردگارشان کفر ورزیده، و او را یگانه در ربوبیت ندانسته و عبادتش نکردند، زیانکارند.
مفسرین در اینکه جمله" وَ الَّذِینَ کَفَرُوا ..." به کجا عطف شده، اختلاف کردهاند، و وجوه بسیار و مختلفى آوردهاند که چون فایدهاى در نقلش ندیدیم، از نقل آن صرفنظر کردیم، شما مىتوانید به تفاسیر مفصل مراجعه کنید.
اما در تفسیر نمونه هم آمده است: تعبیر"مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" به معنى کلیدهاى آسمانها و زمین مىباشد.
این تعبیر معمولا کنایه از مالکیت یا سلطه بر چیزى است، چنان که مىگوئیم: کلید این کار به دست فلان است، لذا آیه فوق مىتواند هم اشاره به توحید مالکیت خداوند بوده باشد، و هم توحید تدبیر و ربوبیت و حاکمیت او بر عالم هستى.
به همین دلیل بلافاصله بعد از این جمله چنین نتیجهگیرى مىکند:" کسانى که به آیات خداوند کافر شدند زیانکارند" چرا که منبع اصلى و سرچشمه واقعى همه خیرات و برکات را رها کرده و در بیراههها سرگردان شدهاند، از کسى که تمام کلیدهاى آسمان و زمین به دست او است روى برتافته و به سراغ موجودات ناتوانى رفتهاند که مطلقا کارى از آنها ساخته نیست.
در حدیثى از امیر مؤمنان على (ع) آمده است که از رسول خدا (ص) تفسیر"مقالید" را پرسیدم، فرمود: یا على! لقد سئلت عن عظیم المقالید، هو ان تقول عشرا اذا اصبحت، و عشرا اذا امسیت، لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر و سبحان اللَّه و الحمد للَّه و استغفر اللَّه و لا قوة الا باللَّه (هو) الاول و الآخر و الظاهر و الباطن له الملک و له الحمد (یحیى و یمیت) بیده الخیر و هو على کل شىء قدیر/ از کلیدهاى بزرگى سؤال کردى آن این است که هر صبح و شام ده بار این جملهها را تکرار کنى لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر و سبحان اللَّه و الحمد للَّه ... تا آخر حدیث".
سپس افزود:" کسى که هر صبح و شام ده بار این کلمات را تکرار کند خداوند شش پاداش به او مىدهد که یکى از آنها را این مىشمارد که خداوند او را از شیطان و لشکر شیطان حفظش مىکند تا سلطهاى بر او نداشته باشند"
ناگفته روشن است که گفتن این کلمات بصورت لقلقه لسان براى اینهمه پاداش کافى نیست بلکه ایمان به محتوى و تخلق به آن نیز لازم است. این حدیث ممکن است اشاره لطیفى به اسماء حسناى خداوند بوده باشد که مبدء حاکمیت و مالکیت او بر عالم هستى است.
پایان پیام/
نظر شما