چرا پشت سر یکدیگر حرف می­زنیم؟

آیت الله مظاهری تهمت، غیبت، شایعه و تخریب دیگران را کفر دانست و گفت: همه باید خادم هم باشیم، اما کار به جایی رسیده که همه دشمن هم هستند. غیبت و تهمت و تخریب شخصیّت، یعنی دشمنی با همدیگر.

 

به گزارش خبرگزاری شبستان،آیت الله مظاهری در درس اخلاق این هفته خود در جمع طلاب و فضلای حوزة علمیه اصفهان، غیبت و تهمت و تخریب شخصیّت را مساوی با دشمنی با هم نوع ندانست و گفت: اهانت به دیگران، بر اساس روایت صحیح السّندی که در اصول کافی آمده ولایت انسان را قطع می‌کند.
 

متن کامل جلسه درس اخلاق آیت الله مظاهری که در پایگاه اطلاع رسانی ایشان منعکس شده به شرح زیر است:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

 
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْلِی أَمْرِی و َاحْلُلْ عُقْدَةًمِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی‏

 

قانون مواسات از دیدگاه قرآن و عترت

آیات فراوانی از قرآن کریم و نیز روایات متعدّدی از اهل بیت«علیهم السّلام»، آدمی را به رعایت قانون مواسات و ایجاد تعاون و دیگر خواهی وادار می‌کنند. اگر روایات اهل بیت «علیهم السّلام» در خصوص این موضوع مهم را گردآوری کنیم، چندین جلد کتاب می­شود. به عنوان نمونه، مرحوم کلینی«ره» در جلد دوّم اصول کافی، بیش از پانصد روایت راجع به قانون مُواسات و تعاون آورده است. اما نمی­دانم چه شده که مثلاً مرحوم صاحب جواهر، همان اول زکات، می­فرمایند که غیر از خمس و زکات و کفّارات، چیز دیگری به عنوان وجوب مالی نداریم. یعنی همۀ این روایت‌ها را حمل بر استحباب کرده‌اند. علّت مستحب بودن قانون مواسات با عنایت به آیات و روایات صریح و تکان دهنده‌ای که در این زمینه وجود دارد، برای من حل نشده است. قرآن کریم می‌فرماید: الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ [1]

و کسانى که زر و سیم را گنجینه مى‏کنند و آن را در راه خدا هزینه نمى‏کنند، ایشان را از عذابى دردناک خبر ده.

استاد بزرگوار ما علامۀ طباطبائی«ره»، انفاق این آیه را خلأ معنا می­کردند، خلأ فقری، فردی یا اجتماعی، یعنی احتیاج. بر این اساس، اگر در میان مسلمانان احتیاج باشد و کسی پول جمع کند، مصداق آیۀ شریفه است. در آیۀ بعد می‌فرماید: یَوْمَ یُحْمى‏ عَلَیْها فی‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ [2]

روزى که آن [گنجینه‏] ها را در آتش دوزخ بگدازند، و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند [و گویند:] «این است آنچه براى خود اندوختید، پس [کیفر] آنچه را مى‏اندوختید بچشید.»

کسی که با وجود فقر و احتیاج در جامعه، به مال اندوزی می‌پردازد، روز قیامت با همان پول‌هایی که جمع کرده، پول داغش می­کنند. هیچ وقت هم نمی­شود که احتیاج و خلأ فقری در اجتماع نباشد، مگر در زمان ظهور و حکومت حضرت ولیّ عصر«ارواحنافداه» که به دلیل پرداخت خمس و زکات توسّط همۀ مردم و عمل به قانون مواسات، فقیر و محتاج پیدا نمی‌شود. بنابراین جمع کردن و اندوختن مال و ثروت و عدم رسیدگی به فقرا و نیازمندان، از نظر قرآن کریم و روایات اهل بیت«علیهم السّلام»، بسیار مذموم و مستوجب عذاب الهی است.

 

 

اقسام تعاون

تعاون چند قسم دارد و در ادامه به اقسامی از آن اشاره می‌شود.

قسم اول این است که همه باید از نظر مالی، به اندازۀ توان، به همنوعان خود رسیدگی کنند. اگر بدانیم یک کسی شام ندارد، حتماً باید شام خودمان را تقسیم کنیم. فراموش نمی‌کنم که استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس سرّه»، در درس می­فرمودند: «اگر به راستی بدانم کسی محتاج است، باید عبای خود را بفروشم و از وی دستگیری کنم». هرکس به اندازۀ وسعش باید کمک مالی داشته باشد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏، الم ، ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ ، الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ[3]

الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است: آنان که به غیب ایمان مى‏آورند، و نماز را بر پا مى‏دارند، و از آنچه به ایشان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند.

قرآن شریف در آیۀ دیگری می‌فرماید: تصوّر نکنید انفاق مختصّ متموّّلین است، نه، هرکه به اندازۀ وسعش و به هر اندازه که می‌تواند باید کمک مالی و رسیدگی داشته باشد.

لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ [4]

صاحب وسعت باید از وسعت خود انفاق کند و هر که تنگدست باشد، باید از آنچه خدایش داده انفاق کند.

قسم دوّم تعاون که آن هم مهم است، رسیدن به فریاد دیگران و به خصوص مظلومان است:

مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم‏ [5].

به راستی اگر کسی مظلوم واقع شده، همه باید داد بزنند و به فریاد مظلوم برسند. نظیر این روایت نیز فراوان است و باید به آن اهمیّت داده شود.

قسم سوّم تعاون و دیگرخواهی که کمر آدم را می­شکند و در بیش از هزار روایت نقل شده، این است که ما باید خادم یکدیگر باشیم. روایاتی که بر ضرورت خدمت به دیگران تأکید می‌ورزند، در کتب روایی شیعه و سنّی فراوانند و در این جلسه به بیان یکی از این روایات از باب نمونه می‌پردازیم.

عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السّلام : الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُلْتُ وَ کَیْفَ یَکُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً[6]

امام صادق«سلام الله علیه» فرمودند: همه باید نوکر یکدیگر باشیم. راوی می‌گوید: همه نوکر هم باشیم یعنی چه؟ حضرت فرمودند: همه باید مفید برای همدیگر باشیم. همه باید به هر اندازه که می­شود به همدیگر خدمت کنیم.

خادم یکدیگر یعنی چه؟ در روایات دیگری خادم دیگران بودن، به صورت عملی معنا شده است. مثلاً راوی می­گوید من یک گره داشتم، رفتم خدمت امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه» و به ایشان گفتم: این گره به دست شما باز می‌شود. مثل یک خادم دنبال من راه افتادند، رسیدیم به مسجد رسول الله، امام حسین«سلام‌الله‌علیه» آنجا معتکف بودند. امام دوم گفتند: چرا به برادرم نگفتی تا گره­ات را باز کند. گفتم آقا مُعتکف بودند و نخواستم مزاحم ایشان بشوم. ایشان فرمودند:

«إِنَّهُ لَوْ أَعَانَکَ کَانَ خَیْراً لَهُ مِنِ اعْتِکَافِهِ شَهْراً»[7]

همانا اگر او تو را یارى می‌کرد، از اعتکاف یک ماهش بهتر بود.

اگر کسی بتواند گره‌ای از کار دیگران باز کند، از یک ماه اعتکاف، آن هم در مسجد رسول الله بالاتر است. ما بعضی اوقات می­گوییم و سرسری از آن می­گذریم و حتی بعضی اوقات هم می­گوییم این روایات ضعیف السّند است، امّا این روایتی که من خواندم، صحیح السّند بود.

در روایت دیگری داریم که امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در راه مشاهده کردند پیرزنی یک مشک آب بر دوش دارد و می‌نالد. رفتند جلو گوش دادند و دیدند که علیه آن حضرت گله دارد. امیرالمؤمنین رفتند جلو و گفتند مشک آبت را بده به من تا بیاورم. آن پیرزن نمی­دانست ایشان امیرالمؤمنین است و مشک را داد. امیرالمؤمنین مشک را گرفتند و آمدند در خانه و دیدند واقعاً محتاج است، خیلی ناراحت شدند و رفتند به دوش هیزم آوردند و خرما و آرد آوردند و بعد گفتند: من حالا کاری ندارم یا من بچه داری می­کنم و تو نان بپز و یا من نان می­پزم و تو بچه داری کن. گفت شما بچه داری کن. امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» مثل یک خادم و نوکر، بچه­های او را در دامن گذاشت و گریه و گریه که علی را ببخشید که کوتاهی دربارۀ شما شده است. آن زن که رفته بود نان بپزد، فهمید و آمد روی دست و پای امیرالمومنین«سلام‌الله‌علیه» افتاد و گفت: مرا ببخشید که چنین صحبت کردم، شما رانشناختم. فرمودند: نه، تو باید مرا ببخشی که درباره­ات کوتاهی شده است. و الاّ من یک خدمتی به عنوان وظیفه به تو می­کنم و بچه‌هایت را پرستاری می­کنم.

مرحوم کلینی در روایت صحیح السّند و ظاهرالدّلاله نقل می­کند که مؤمن هفت حق بر مؤمن دارد و یک حقّش این است که اگر او کسی را ندارد، تو برو و یا جاریه­ات را بفرست تا برود و کارهای او را انجام دهد. کارهایی نظیر جاروکشی، نان پزی، و بالاخره همۀ امور منزل او را، مثل منزل خودتان باید بر عهده بگیرید.

خودخواهی و خودخوری و خودمحوری، در فرهنگ تعالیم قرآن و عترت جایگاهی ندارد و بسیار نکوهش شده است. پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» گریه می­کردند و می­فرمودند که چند چیز در امت من عملی نخواهد شد و یکی از آن موارد، قانون مواسات است. عمل به قانون مواسات در زمان فعلی کجا پیدا می­­شود؟ خیلی کم است.

خدا رحمت کند مرحوم آخوند خراسانی را، یکی از شاگردان ایشان نقل می‌کند: دیدم بعد از نیمه شب، با یک چراغ به جایی می­­روند. تعجب کردم که آقا این موقع کجا می­روند؟ جلو رفتم و سلام و تعارف که آقا کجا؟ من کارهایتان را انجام می‌دهم. فرمود: این همسایۀ ما، غریب است و زنش می­خواهد زایمان کند و کسی را ندارد و اگر کس دیگری دنبال قابله برود، نمی‌آید. لذا خودم آمد تا قابله برای او ببرم.

در سیرۀ همۀ ائمّۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» داریم که بعد از نیمه شب، همیان به دوش می‌گرفتند و در خانۀ فقرا را می­زدند و به آنها کمک می‌کردند. در روز نان می­پختند و در نیمه شب به فقرا می‌بخشیدند.

چه کسی می‌تواند ادعا کند که به یاد دیگران است و به همنوعان خود خدمت می‌کند؟ اساساً قسم سوم تعاون، یعنی اینکه نوکر مردم باشیم. همه باید نوکر یکدیگر باشیم. این مطالب که ما حمل بر استحباب می‌کنیم را به صورت جدی از ما خواسته‌اند ولی در زمان فعلی اهمیّت لازم را ندارد. اصلاً معنای «یأتی بدین جدید» همین است. امام زمان«ارواحنافداه» دین جدید می­آورند. آن حضرت مبیّن قرآن و روایات هستند و دین جدّ خود را زنده خواهند کرد و یکی از مواردی که مغز دین است و ایشان احیاء می‌کنند، عمل به قانون مواسات است.

 

 

آنچه نمی‌دانیم، انکار نکنیم

من یک تقاضا از شما دارم؛ اگر به قانون مواسات عمل نمی‌کنید، لا اقل منکر آن نشوید. اکنون که روح تعاون در جامعه حاکم نیست، منکر بیش از هزار روایت نشوید. یک دفعه حضرت امام«قدّس سرّه» چندین مرتبه در درس می­گفتند و بعضی اوقات هم در این اواخر، به مرحوم احمد آقا نامه نوشتند که یک چیزهایی هست که ما بلد نیستیم، پس لااقل منکر نشوید. این خیلی حرف خوبی است.

در خصوص علومی نظیر فلسفه و عرفان نیز همین فرمایش حضرت امام کاربرد دارد. تو فلسفه بلد نیستی، خوب بلد نباش، اما دیگر منکر نشو و علیه فلسفه چیزی ننویس. یک دفعه حضرت امام در درس عصبانی بودند و می­گفتند: «ما أدراک من صدر المتألهین». متأسفانه عرفان‌های کاذب و نوظهور، جای عرفان حقیقی را گرفته و برخی به سبب آنکه از عرفان واقعی و حکمت متعالیه، چیزی نمی‌دانند و در این زمینه، مطالعه و تحقیق لازم را ندارند، بر ضدّ فلسفه و عرفان حرف می‌زنند یا مطلب می‌نویسند. به قول حضرت امام«قدّس سرّه»، وقتی بلد نیستیم، داعی نداریم که منکر شویم.

 

 

اگر خدمت نمی‌کنید، لااقل آزار نرسانید

تقاضای دیگری که امروز از شما دارم، این است که به خاطر امام زمان«ارواحنافداه» و به خاطر حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها»، اگر خادم یکدیگر نیستید، غیبت پشت سر هم نکنید. چرا ما یکدیگر را خراب می­کنیم؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف می­زنیم؟ چرا پشت سر بزرگان حرف می­­زنیم؟ چرا تهمت به بزرگان می­زنیم؟ نوکری بزرگان را نکنید، اما دیگر غیبت و تهمت و شایعه و اینها هم نسبت به آنان نداشته باشید. این کفر است، ذنب لا یغفر است.

من در زمان طاغوت که هنوز انقلاب پیروز نشده بود، در در درس اخلاق که دو سه هزار نفر از طلاب و فضلا در آن شرکت می‌کردند، مکرراً به طلبه‌ها می­گفتم که سایر مراجع را برای بالا بردن حضرت امام«قدّس‌سرّه»، تخریب نکنید که تخریب آنان، نه تنها حضرت امام را بالا نمی‌برد، بلکه یک مرجع را از بین می‌برد که به ضرر همه است. می‌گفتم: مرد آن است که تبلیغ پیروزی انقلاب و تبلیغ حضرت امام را بکند و اما دیگران را زمین زدن، برای چه؟ این را زمان طاغوت، همیشه به طلبه­ها می­گفتم. آن وقت که اخلاق یک رونق و شوری داشت. امروز هم به همه و به ویژه به طلاب و فضلا می‌گویم: چرا تهمت؟ چرا غیبت؟ چرا شایعه و تخریب دیگران؟ اینها کفر است. چرا پشت سر هم غیبت می­کنید و چرا همدیگر را مسخره می­کنید؟ این روایت می­گوید همه باید خادم هم باشیم، اما کار به جایی رسیده که همه دشمن هم هستند. غیبت و تهمت و تخریب شخصیّت، یعنی دشمنی با همدیگر.

اهانت به دیگران، بر اساس روایت صحیح السّندی که در اصول کافی آمده،[8] ولایت انسان را قطع می‌کند. قطع ولایت، معانی متعدّدی دارد که شرح آن در این جلسه امکان ندارد. همین مقدار بدانید که منجر به کفر می‌شود. ما از قانون مواسات و از تعاون گذشتیم، اما دشمنی کردن، تهمت زدن ، شایعه پراکنی، غیبت کردن و مسخره کردن، قانون ضد تعاون است و منجر به کفر خواهد شد. از این رو از همۀ شما تقاضا دارم که به قانون تعاون عمل کنید و اگر عمل نمی‌کنید، لااقل ضدّ قانون تعاون در شما نباشد.

«و صلّی الله علی محمد و آل محمد»

 

 

پی‌نوشت‌ها

1.‌ توبه / 34

2.‌ توبه / 35

3.‌ بقره / 3-1

4.‌ طلاق / 7

5.‌ الکافی، ج 2، ص 163

6.‌ الکافی، ج 2، ص 167

7.‌ الکافی، ج 2، ص 198

8. الکافی، ج 2، ص 358

 

پایان پیام/

 



 

کد خبر 39767

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha