به گزارش خبرنگار شبستان، نشست تخصصی "نقش نخبگان و تشکل های دانشجویی در تحول علوم انسانی" در بخش "قرآن، بنیان تحول در علوم انسانی" نوزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، با سخنرانی تعدادی از نخبگان و فعالان تشکل های دانشجویی برگزار شد.
محمدمهدی شاه آبادی، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت، در این نشست تخصصی با اشاره به اینکه امروز چهار جریان فکری را می توان در حوزه تحول علوم انسانی مطرح کرد و در نظر داشت، به تبیین این چهار خط فکری پرداخت.
وی جریان فلسفه اسلامی با همراهی کسانی همچون آیت الله جوادی آملی و شاگردان ایشان، جریان فرهنگستان علوم اسلامی قم با راهبری حجت الاسلام میرباقری، جریان دکتر فردید و شاگردان ایشان و در نهایت جریان سنت گراهایی مانند دکتر نصر را تشکیل دهنده این چهار جریان فکری در این حوزه دانست.
شاه آبادی با اشاره به اینکه ما باید در این مسیر ابتدا سوال هایمان را مشخص کنیم، اظهار داشت: ما اگر بخواهیم علم را از زندگی جدا کنیم، کار غلطی کرده ایم.
وی بر این باور بود که هر تحولی در علم، نتیجه تحول در زندگی انسان هاست، و در همین باره افزود: پس بین تحول در زندگی و تحول در علم تعاملی تناتنگ و اصولی وجود خواهد داشت.
شاه آبادی مدعی شد که اگر از دور بخواهیم مهندسی این تحول را برنامه ریزی کنیم، ابعاد زیستی در نظر گرفته نشده است و این تحول نمی تواند موفق باشد و به جایی برسد.
وی با اشاره به اینکه تحول در محتوا، نخستین گام در این تحول است، درباره سطح دوم تحول گفت: سطح دوم، سطح ساختارهای ناظر به تولید علم است. یعنی مجموعه هایی که مشارکت می کنند در این تحول باید به میدان بیایند.
شاه آبادی سطح کلان جامعه را سطح سوم این تحول دانست و گفت: برای تحول در علوم انسانی، در هر سه سطح نیاز به تحول خواهیم داشت.
وی با تاکید بر اینکه باید مرادمان از علم را مشخص کنیم، اظهار داشت: ما در مقوله تحول، هم به تحولات معرفت شناختی و هم تحولات جنبی نیاز داریم و باید به همه آنها توجه داشته باشیم.
شاه آبادی مدعی شد که اگر ما بخواهیم مسیری را ترسیم کنیم، آنچه که قطعا می توان در این حوزه گفت، شناخت و فهم وضع موجود بوده و اینکه واقعا علوم انسانی چیست و امروزه چه نقشی در زندگی ما دارد.
وی با بیان اینکه در مرحله دوم باید به حوزه نقد وارد شد و اگر این نقد اتفاق نیفتد همه بحث های دیگر عقیم خواهند ماند، گفت: در این صورت باز هیچ اتفاقی در امر تحول نخواهد افتاد.
شاه آبادی به مرحله سوم اشاره کرد که باید سخن ایجابی زد و پاسخ جدیدی یافت و در ادامه گفت: تا وقتی تحولی در نوع زیستن و گرایش اندیشمندان اسلامی نشده است، نمی توان سخنی از تحول در علوم انسانی زد.
وی در همین راستا، انقلاب اسلامی را مقطع مهمی در این حوزه دانست و گفت: چرا که انقلاب اسلامی زندگی افراد را عوض کرد و این تغییر زندگی می تواند سرمنشا مناسبی برای تحول در علوم باشد.
شاه آبادی بر این باور بود که جریان راهکارها و مهندسی کلان ترسیم کردن، برای تحول در علوم انسانی، اصلا قابل فهم نیست.
وی در همین باره افزود: هر چند شورای عالی انقلاب فرهنگی یا ستاد اسلامی سازی دانشگاه ها با اینکه وارد این جریانات شده اند می توانند کمکی در این زمینه داشته باشند، اما گویا بیشتر فعالیت هایشان در حد بخشنامه ای است.
پایان پیام/
نظر شما