خبرگزاری شبستان: ذهن آدمی همواره دغدغه مند و کنجکاو در شناخت ناشناخته ها است، از این رو است که در سراسر زندگی سوالات بیشمار ذهن او را به خود درگیر می کند؛ در این میان پاسخ برخی سوالات به صورت تجربی برای او قابل یافتن است اما هستند بسیاری از سوالات که خارج از میدان تجربه انسان بوده و پاسخ آنها به آسانی بدست نمی آید. از این رو در سلسله مباحث "نسیم اندیشه" از لسان آیت الله جوادی آملی، مرجع شیعیان و مولف تفسیر تسنیم به برخی از این سوالات پاسخ داده می شود.
آیا اسلام در حوزه اجتماع و سیاست، تنها به بیان خطوط کلی بسنده کرده یا به جزییات نیز پرداخته است؟ خطوط اصلی سیاست در اسلام چیست؟
اسلام در عبادات و احکام که صبغه تعبدی آنها بسیار است و عقل متعارف از ادراک آنها عاجز است، هم کلیات و هم جزییات را بیان فرموده است؛ ولی در اقتصاد، سیاست، کشاورزی، دامداری، امور نظامی و مانند آن فقط به خطوط کلی پرداخته و اجتهاد در جزییات را به تعقل واگذارده است؛ البته عقل نیز خود یکی از دو منبع دین است.
در عهدنامه حضرت امیرالمومنان (ع) به مالک اشتر، بسیاری خطوط کلی سیاست اسلام بیان شده است، مانند اوصاف حاکم اسلامی، حقوق اقشار مختلف، وظایف حاکم، حکومت و مردم، تقدم رضایت عموم بر رضایت خواص، روابط سه گانه با مومنان به اسلام، موحدان اهل کتاب و انسان های لائیک و خارج از حوزه توحید، عزت، استقلال و حفظ ثغور، عدم استیلای دشمنان و رابطه خالصانه نداشتن با آنان، تقسیم مال به شخصی، ملی و حکومتی و ...
آیا حکومت و سیاست به امور قراردادی و جزیی مربوط است که در شان انبیاء و امامان نیست؟
مفاهیم و الفاظ دین، ارزش مفهومی و لفظی دارند و مقدمه ای برای تحقق احکام و حکم آن در متن اجتماع هستند و حکومت اسلامی، فعالیتی برای تحقق دین در جامعه و جان انسان هاست، پس چگونه تببین آن مفاهیم و الفاظ قراردادی در شان پیامبران و امامان (ع) هست ولی حکومت و سیاست که برای تحق احکام دین لازم و ضروری است، خلاف شان آنان است؟
برگرفته ازکتاب "نسیم اندیشه"
پایان پیام/
نظر شما