آیا می‌توان دین خدا را با عقل فهمید؟

خبرگزاری شبستان: قیاس فقهی و اصولی که‌‌ همان تمثیل منطقی است، هم با دلیل نقلی و هم با دلیل عقلی باطل شده است و روایاتی که در این زمینه آمده، بسیار است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، با توجه به روایت "إنّ دین الله لایُصاب بالعقول؛ دین خدا را نمی توان با عقل فهمید" (1) آیا باز هم عقل می تواند یکی از منابع دین قرار گیرد؟
پاسخ این سوال را از کتاب ارزشمند "نسیم اندیشه" اثر آیت الله جوادی آملی مرور می کنیم:
مقصود از این روایت یا روایت مشابه آن، همان قیاس، استحسان و مصالح مرسله است که اهل سنت آن را عقل دانسته اند. قیاس فقهی و اصولی که همان تمثیل منطقی است، هم با دلیل نقلی و هم با دلیل عقلی باطل شده است و روایاتی که در این زمینه آمده، بسیار است، مانند آن که "إنَّ السُّنة إذا قیست محق الدین؛ اگر سنت قیاس شود و احکام با قیاس بدست آیند، دین خدا از بین می رود."(2) قرآن کریم در قوی ترین مساله اعتقادی با برهان عقلی احتجاج می کند و انسان ها را به تعقل وا می دارد. حرمت نهادن به عقل، تنها به چند صد آیه قرآن کریم نیست که در آن آمده است:"افلا تعقلون"؛ "افلا تتفکرون"؛ "افلا یتدبرون". اگر چه در این آیات به صراحت دعوت به تعقل شده اما در سراسر قرآن کریم، معارف الهی با اسلوب عقلی یا زبان برهان بیان شده که این نشان دهنده تاکید دین بر تعقل و تفکر عقلی و ارزش و اعتبار آن است. اگر برهان عقلی منبع دین نمی بود، ترغیب به آن و ترهیب از ترک آن بی جهت بود و اگر ره آورد برهان عقلی پشتوانه دینی نمی داشت، اصرار قرآن بر دعوت به آن ناصواب بود.
 

دستور دین به "بایدها" و "نبایدها" مربوط است، ولی کار علم، تکنولوژی، صنعت و شناخت های عقلی در این زمینه به "هست ها" و "نیست ها" مرتبط است که این دو به هم ربطی ندارند، حال با توجه به اینکه عقل در این موارد حکمی نمی دهد، آیا می تواند منبع دین باشد؟
انسان مسلمان بایدها و نبایدها را که گاهی از نقل و گاهی از خود عقل می گیرد، با هست ها و نیست های علمی و تشخیص عقلی ترکیب می کند و سپس به حکم خود عقل وظایف را مشخص می سازد. بنابراین عقل در همه موارد یاد شده قضیه ای تشکیل می دهد که یک مقدمه آن از "بود" و "نبود" (حکمت نظری) حاصل می شود و مقدمه دیگر آن از "باید" و "نباید" (حکمت عملی) و چون نتیجه آن باید یا نباید خواهد بود.
برای مثال عقل وقتی می فهمد که تهیه واکسن با یک صورت خاص مفید و در غیر این صورت مضر است – تا اینجا به هست و نیست مربوط است – حکم می کند که با صورت مفید آن باید انجام شود و صورت مضر آن نباید انجام شود زیرا به دستور دین آنچه سودمند است، واجب یا مستحب است و آنچه مضر است، حرام است. عقل می گوید فلان کار برای جامعه مصلحت است و هر چه مصلحت جامعه است باید انجام شود.
پی نوشت ها:
1. بحار الانوار، ج 2، ص 303
2. الکافی، ج 1، ص 57
پایان پیام/
 

کد خبر 304301

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha