آیا نظام ولایت فقیه همچون حکومت ائمه (ع) عمل می کند؟

خبرگزاری شبستان: اگر حکومت امام علی (ع) را با حکومت جمهوری اسلامی بسنجیم، مشاهده می کنیم که مردم مسلمان در حکومت اسلامی ما از مردم عصر حکومت آن حضرت موفق تر عمل کرده اند.

به گزارش خبرگزاری شبستان،  بحث ولایت فقیه از جمله مسائل مهمی در جامعه اسلامی است که سوالات و مباحث فراوانی حول آن ذکر می شود، از این رو در نوشتار ذیل به دو سوال در این باره از لسان آیت الله جوادی آملی پاسخ داده می شود:

 

آیا نظام ولایت فقیه توانسته است مانند حکومت رسول الله (ص) و امیرالمومنین (ع) عمل کند؟

گرچه انبیای عظام و اولیای کرام و امامان معصوم (ع) که رهبری حکومت های دینی را بر عهده داشتند، با هیچ فرد دیگری قابل قیاس نیستند، لیکن مردم هر عصری را می توان با مردم عصر دیگر و نیز نظام حکومتی هر امت را می توان با نظام حکومتی امتی دیگر سنجید؛ برای مثال وجود مبارک پیامبر (ص) هشتاد جنگ را در مدت ده سال حکومت خود تحمل کردند، ولی همه احکام دین در زمان آن حضرت (ص) اجرا نشد. یک سوم مردم مدینه در آن زمان در برابر پیامبر (ص) منافقانه عمل می کردند، چون در جنگ احد، هزار نفر به ظاهر برای جهاد حرکت کردند و بیش از سیصد نفر آنان منافق بودند و در بین راه بازگشتند؛ یعنی تقریبا یک سوم مردم مدینه منافق بودند؛ ولی آن حضرت (ص) به صراحت اسامی آنان را اعلام نمی کردند. در طول تاریخ جز پیامبر اکرم (ص) هیچ کس به رتبه و درجه حضرت امیرمومنان (ع) نمی رسد و اگر حکومت ایشان را با حکومت جمهوری اسلامی بسنجیم، مشاهده می کنیم که مردم مسلمان در حکومت اسلامی ما از مردم عصر حکومت آن حضرت موفق تر عمل کرده اند. البته خود امیرمومنان (ع) را نمی توان با هیچ کس سنجید؛ ولی حکومت اسلامی معاصر را می توان با حکومت عصر اسلام مقایسه کرد و اوضاع حکومت آن حضرت (ع) را با نامه ها و بخش نامه هایی که در جوامع و مجامع روایی، مانند نهج البلاغه آمده است، بررسی کرد.
کارگزاران امیرمومنان (ع) نیز سه دسته بودند؛ عده ای مانند مالک اشتر بودند که بسیار کم اند. مالک فقیهی جامع الشرایط، مدیر، مدبر و بصیر بود و می توانست مصر پهناور را به خوبی اداره کند.
دسته دوم، افرادی چون کمیل هستند. کمیل، از عارفان عالیقدر اصحاب امام علی (ع) بود. بسیاری علاقه داشتند که با وجود مبارک امیرمومنان(ع) مصاحبتی داشته باشند؛ ولی دیدار خصوصی و وقت اختصاصی نصیب آنها نمی شد. ولی آن حضرت (ع) دست کمیل را گرفتند و از مسجد جامع کوفه بیرون بردند، خود به او وقت خصوصی دادند و آن حدیث بلند" یا کمیلُ ابنِ زیاد إنّ هذِه القُلوبَ أوعیةٌ فَخیرُها أوعاها"(1) و ده ها مطلب دیگر را به من آموختند؛ دعای خضر (ع) را که به دعای کمیل معروف شده است را به او آموختند.
امام علی(ع) کمیل را به منطقه ای به نام"هیت" که انبار مهمات و مصالح جنگی و وسایل دفاعی دیگر بود، فرستاد و مسوولیت آن منطقه را به او سپرد؛ ولی غارت گران اموی به آنجا حمله کردند و همه چیز را غارت کردند. نامه اعتراض آمیز و گلایه امیرمومنان (ع) که در نهج البلاغه آمده است، به کمیل رسید که خلاصه آن چنین است: سهل انگاری انسان نسبت به تعهدات اجتماعی و همت گماشتن بر انجام چیزی که بر عهده او نیست، عجز نقد و ناتوانی روش است: "اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ تَضْییعَ الْمَرْءِ ما وُلِّىَ، وَ تَکَلُّفَهُ ما کُفِىَ، لَعَجْزٌ حاضِرٌ، وَ رَأْىٌ مُتَبَّرٌ. وَ اِنَّ تَعاطِیَکَ الْغارَةَ عَلى اَهْلِ قِرقِیسیا .. اما بعد، واگذاردن آدمی آنچه را بر عهده دارد و عهده دار شدن وی کاری را که دیگری باید گذارد، ناتوانی است آشکار و اندیشه ای تباه و نابه کار دلیری تو در غارت مردم قرقیسیا و رها کردن مرزهایی که تو را بر آن گمارده ایم، و کسی در آنجا نیست که آن را بپاید، و سپاه دشمن را از آن دور نماید، رایی خطاست و اندیشه ای نارسا و پلی شده ای تا از دشمنانت هر که خواهد از آن بگذرد و بر دوستانت غارت برد."(2)
دسته سوم کارگزاران آن حضرت (ع) افرادی بدسابقه و بدعمل بودند و آن حضرت (ع) نامه های گلایه آمیز و تهدیدآمیزی به آنان نوشته که برخی آنها در نهج البلاغه آمده است. یکی از آن نامه ها به زیاد ابن ابیه نوشته شده که معاون استانداری بصره بود. این استانداری در آن زمان شمال خود بصره و مناطق اطراف آن تا اهواز و مناطق مختلف ایران امروز می شد. استاندار این منطقه ابن عباس بود که زیاد ابن ابیه، یکی از بدنام ترین آن عصر، معاونت او را بر عهده داشت. آن حضرت به او نامه ای می نویسد و ار را تهدید می کند که اگر به من گزارش داده شود که تو به بیت المال خیانت کرده ای، من بر تو سخت خواهم گرفت:" وَ اِنّى اُقْسِمُ بِاللّهِ قَسَماً صادِقاً، لَئِنْ بَلَغَنى اَنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَىْءِ الْمُسْلِمینَ شَیْئاً صَغیراً اَوْ کَبیراً، لاَشُدَّنَّ عَلَیْکَ شَدَّةً تَدَعُکَ قَلیلَ الْوَفْرِ، ثَقیلَ الظَّهْرِ، ضَئیلَ الاْمْرِ. وَالسَّلامُ. به خدا قسم مى خورم قسم صادقانه، اگر به من خبر رسد که در بیت المال مسلمانان در مالى اندک یا زیاد خیانت ورزیده اى، چنان بر تو سخت گیرى کنم که تو را تهیدسـت و سنگین بـار و ذلیـل و پسـت کنـد! والسّـلام."(3)
سرّ موعظت ناپذیری کارگزاران حکومت علوی، دنیازدگی آنان بود که راس هر گناه است. البته مردمی که نیرنگ امویان از یک سو، و سوء رفتار عده ای از کارمندان گذشته از سوی دیگر، مانع اتّعاظ و پندپذیری آنان شده است، کمتر به نصایح خالصانه حضرت علی (ع) گوش می دادند و کشتار، تبعید و زندان آنان نه تنها مشکل را حل نمی کرد که سبب افزایش معضل می شد؛ لذا خود آن حضرت فرمود:" ما زِلتُ مظلوماً"(4) از آن روزی که من سمت حکومت را به دست گرفتم، مرتبا بر من ظلم می شود.
اکنون وقتی که نظام جمهوری اسلامی و مردم مسلمان ایران را با مردم عصر حکومت علوی مقایسه کنیم، روشن می شود که کدامیک بهتر و موفق تر بوده است. مردمی که اکنون در کشور اسلامی هستند، در صدر اسلام به این وفور و کثرت نبوده اند؛ مردم ما همیشه در صحنه اسلام و انقلاب حاضرند؛ هر زمان که نظام اسلامی نیازمند حضور مردمی از لحاظ ایثار نفیس و نثار نفس باشد، خواه در صحنه تظاهرات یا انتخابات، خواه در دفاع مقدس یا سازندگی کشور، مردم به دعوت رهبران دینی پاسخ دینی می دهند و چیزی مانع امتثال دستورهای الهی نمی شود.
البته روشن است که فضیلت مردم نشان دهنده برجستگی نظام و اصول پایدار آن خواهد بود، زیرا مردم تنها به آنچه نظام اسلامی ارائه کرده، عمل کرده اند، پس کامیابی مردم سند قطعی موفقیت نظام اسلامی است.
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، حکمت 147، ای کمیل! پسر زیاد! این دل ها آوندها(ظرف ها) است و بهترین آنها نگاه دارنده ترین آنها است.
2. نهج البلاغه، نامه 61
3. همان، نامه 20
4. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص 306

پایان پیام/

کد خبر 278786

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha