به گزارش خبرگزاری شبستان؛ علامه طباطبایی در"تفسیر المیزان" در تشریح معانی مستتر در آیه 208 سوره بقره - یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةًوَ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِین/ اى کسانى که ایمان آوردهاید، همگان به اطاعت درآیید و پاى به جاى پاى شیطان مگذارید که او دشمن آشکار شماست - کلمات سلم و اسلام و تسلیم را هر سه به یک معنا می داند و اشاره می کند: کلمه "کافه- همگى" مانند کلمه جمیعا تاکید را افاده مىکند و چون خطاب به مؤمنین بود و مؤمنین مامور شدهاند همگى داخل در سلم شوند پس در نتیجه امر در آیه مربوط به همگى و به یک یک افراد جامعه است، هم بر یک یک افراد واجب است و هم بر جمیع که در دین خدا چون و چرا نکنند، و تسلیم امر خدا و رسول او گردند.
و نیز از آنجایى که خطاب به خصوص مؤمنین شده، آن سلمى هم که به سویش دعوت کرده به معناى تسلیم در برابر خدا و رسول شدن است، و امرى است متعلق به مجموع امت. و به فرد فرد آنان، پس هم بر یک یک مؤمنین واجب است. و هم بر مجموع آنان.
پس سلمى که بدان دعوت شدهاند عبارت شد از تسلیم شدن براى خدا، بعد از ایمان به او. پس بر مؤمنین واجب است امر را تسلیم خدا کنند، و براى خود صلاح دید و استبداد به رأى قائل نباشند و به غیر آن طریقى که خدا و رسول بیان کردهاند طریقى دیگر اتخاذ ننمایند، که هیچ قومى هلاک نشد مگر به خاطر همین که راه خدا را رها کرده، راه هواى نفس را پیمودند، راهى که هیچ دلیلى از ناحیه خدا بر آن نداشتند، و نیز حق حیات و سعادت جدى و حقیقى از هیچ قومى سلب نشد مگر به خاطر اینکه در اثر پیروى هواى نفس ایجاد اختلاف کردند.
از اینجا روشن مىگردد که مراد از پیروى خطوات شیطان، پیروى او در تمامى دعوتهاى او به باطل نیست، بلکه منظور پیروى او است در دعوتهایى که به عنوان دینمىکند، و باطلى را که اجنبى از دین است زینت داده و در لفافه زیباى دین مىپیچد، و نام دین بر آن مىگذارد، و انسانهاى جاهل هم بدون دلیل آن را مىپذیرند، و علامت شیطانى بودن آن این است که خدا و رسول در ضمن تعالیم دینى خود نامى از آن نبرده باشند.
و از خصوصیات سیاق کلام و قیود آن این معنا نیز استفاده مىشود، که خطوات شیطان تنها آن گامهایى از شیطان است، که در طریقه و روش پیروى شود. و اگر فرض کنیم که این پیروى کننده مؤمن باشد- که طریقه او همان طریقه ایمان است لا جرم طریقه چنین مؤمنى طریقه شیطانى در ایمان است، و وقتى بر هر مؤمنى دخول در سلم واجب باشد، قهرا هر طریقى که بدون سلم طى کند خطوات شیطان و پیروى از آن پیروى از خطوات شیطان خواهد بود.
پس این آیه شریفه نظیر آیه:" یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً، وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ، إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ، وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ" خواهد بود.
و نیز نظیر آیه:" یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ، فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ".
و باز نظیر آیه:" کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ: إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ" مىباشد و فرق میان این آیات و آیه مورد بحث این است که در آیه مورد بحث به خاطر کلمه (کافه) دعوت متوجه به جماعت شده، و در آیات نامبرده این خصوصیت، نیست پس آیه مورد بحث در معناى آیه:" وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا" و آیه:" وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً، فَاتَّبِعُوهُ، وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ" است، که خطاب متوجه جامعه اسلام و مجموعه افراد شده.
اما در تفسیر نمونه هم در تشریح لایه های معنایی "وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ / از گامهاى شیطان پیروى نکنید که او دشمن آشکار شما است" آمده است:بسیارى از انحرافات و وسوسههاى شیطانى به صورت تدریجى انجام مىگیرد، و هر مرحله در حقیقت گامى از گامهاى شیطان است.
" خطوات" جمع"خطوة" بر وزن" سفره" به معنى گام و قدم است در اینجا نیز این حقیقت تکرار شده که انحراف از صلح و عدالت و تسلیم شدن در برابر انگیزههاى دشمنى و عداوت و جنگ و خونریزى از مراحل ساده و کوچک شروع مىشود، و به مراحل حاد و خطرناک، منتهى مىگردد، و مطابق ضرب المثل معروف عرب" ان بدو القتال اللطام" (آغاز جنگ یک سیلى است) گاهى یک حرکت کوچک از روى عداوت، آتش جنگ ویرانگرى را بر مىانگیزد، لذا افراد با ایمان که مخاطب در این آیهاند، باید از همان آغاز بیدار باشند و جرقههاى کوچک عداوت و دشمنى را خاموش سازند.
قابل توجه اینکه این تعبیر، پنج بار در قرآن مجید آمده، و در موارد مختلفى روى آن تکیه شده است.
بعضى از مفسران نقل کردهاند که" عبد اللَّه بن سلام" و یارانش که یهودى بودند و اسلام را پذیرا شده بودند از پیامبر اسلام اجازه مىخواستند که تورات را در نماز بخواند، و به پارهاى از دستورات آن عمل کنند، آیه فوق نازل شد و آنها را ازپیروى خطوات الشیطان، نهى کرد.این شان نزول نیز نشان مىدهد که شیطان گام به گام در انسان نفوذ مىکند و باید در همان گامهاى نخستین، در برابر او ایستاد تا به مراحل خطرناک نرسد.
جمله" إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ" متضمن استدلال زنده و روشنى است، مىگوید:دشمنى شیطان با شما چیزى مخفى و پوشیده نیست، او از آغاز آفرینش آدم براى دشمنى با او کمر بست و سوگند یاد کرده است که اگر بتواند، همه را جز مخلصین که از تیررس او به دورند گمراه کند با این حال چگونه تسلیم وسوسههاى او مىشوید؟
پایان پیام/
نظر شما