شیطان، کفر را در چشم آدمی زینت می دهد

شیطان، قلب آدمی را گرفتار به کفر می کند و کفر را طوری جلوه می دهد که آدمی از کفر خود خرسندى هم مى‏کند تا آنکه نشانه‏هاى مردن یکى پس از دیگرى برسند، آن وقت مى‏فهمد یک عمر با سراب و خیال بازی کرده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، رآن کریم در آیه 16 سوره حشر می فرماید: کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْانسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنىّ‏ِ بَرِى‏ءٌ مِّنکَ إِنىّ‏ِ أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَلَمِین / همانند شیطان که به آدمى گفت: کافر شو. چون کافر شد، گفت: من از تو بیزارم. من از خدا، آن پروردگار جهانیان مى‏ترسم.
علامه طباطبایی در تشریح این آیه می فرماید: از ظاهر آیه برمى‏آید که این مثل بیانگر حال منافقین باشد، که بنى النضیر را فریب داده، وعده نصرتشان دادند، و به آن عمل نکرده، در هنگام حاجت و سختى تنهایشان گذاشتند.


و باز از ظاهر سیاق استفاده مى‏شود که منظور از شیطان، ابلیس، و منظور از انسان، آدم ابو البشر نیست، بلکه منظور از اولى جنس شیطان، و از دومى جنس آدمیان است که شیطان هر انسانى او را به سوى کفر دعوت نموده و براى اینکه دعوتش را بپذیرد متاعهاى زندگى دنیا را در نظرش زینت داده، و روگردانى از حق را با وعده‏هاى دروغى و آرزوهاى بیجا در نظر وى جلوه مى‏دهد، و او را گرفتار کفر مى‏سازد، به طورى که در طول عمر از کفر خود خرسندى هم مى‏کند تا آنکه نشانه‏هاى مردن یکى پس از دیگرى برسند، آن وقت به تدریج مى‏فهمد آرزوهایى که شیطانش در دلش افکنده سرابى بیش نبوده و یک عمر فریب آن‏سراب را خورده، و با خیال بازى مى‏کرده، آن وقت همان شیطان خود را کنار کشیده، مى‏گوید: من از تو و رفتار تو بیزارم، و نه تنها به وعده‏هایش عمل نمى‏کند، بلکه این سوز را هم به او مى‏گذارد که‏" إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ".


و کوتاه سخن آنکه: مثل منافقین در اینکه مردم بنى النضیر را به مخالفت با رسول خدا (ص) واداشته، و وعده نصرتشان دادند، و سپس بى‏وفایى کرده، وعده خود را خلف نمودند، نظیر مثل شیطان است در اینکه انسان را به سوى کفر مى‏خواند، و با وعده‏هاى دروغى‏اش فریبش داده، به کفر وادارش مى‏کند. و در آخر از او بیزارى جسته، بعد از یک عمر کفر ورزیدن، در روزى که بسیار به کمک نیازمند است تنهایش مى‏گذارد.
بعضى از مفسرین‏ گفته‏اند: مراد از آوردن این مثل، اشاره به داستان برصیصاى عابد است که شیطان زناى با زنى را در نظرش جلوه داد، و در آخرش به کفرش هم کشانید.


بعضى‏ دیگر گفته‏اند: منظور از این مثل که فرمود" کَمَثَلِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِیباً" بیان حال کفار مکه در روز جنگ بدر است و مراد از کلمه" انسان" در این مثل ابوجهل است. و منظور از اینکه فرموده" شیطان به او گفت کفر بورز" همان داستانى است که خداى تعالى در این خصوص نقل نموده است:" وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلى‏ عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرى‏ ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ".
بنا بر این احتمال، گفتار شیطان که گفت‏" إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ" کلامى جدى بوده است، چون مى‏ترسیده همان فرشتگانى که در بدر نازل شده بودند تا مؤمنین را یارى کنند، او را عذاب کنند. و اما بنا بر دو وجه قبلى، گفتار مذکور جدى نبوده، بلکه نوعى استهزاء و خوار داشتن بوده است.

اما در "تفسیر نمونه" آمده است: در اینکه منظور از" انسان" در این آیه کیست؟ آیا مطلق انسانهایى است که تحت تاثیر شیطان قرار گرفته، فریب وعده‏هاى دروغین او را مى‏خورند و راه کفر مى‏پویند، و سرانجام شیطان آنها را تنها گذاشته و از آنان بیزارى مى‏جوید؟یا منظور انسان خاصى است همانند" ابو جهل" و پیروان او که در جنگ بدر به وعده‏هاى فریبنده شیطان دلگرم شدند، و عاقبت طعم تلخ شکست را چشیدند، یا اینکه منظور از" انسان" همان" برصیصا" عابد بنى اسرائیل است که فریب شیطان را خورد و کافر شد، و در لحظات حساس شیطان از او بیزارى جست و از او جدا شد که شرح آن به خواست خدا خواهد آمد.


ولى تفسیر اول با مفهوم آیه سازگارتر است و تفسیر دوم و سوم مى‏تواند بیان مصداقى از آن مفهوم گسترده باشد، و به هر حال عذابى را که شیطان از آن اظهار وحشت مى‏کند ظاهرا عذاب دنیا است، و بنا بر این ترس او جدى است نه شوخى و استهزا، و بسیارند کسانى که از مجازاتهاى نزدیک مى‏ترسند ولى نسبت به مجازاتهاى دراز مدت بى اعتنا هستند.
آرى چنین است حال منافقان که دوستان خود را با وعده‏هاى دروغین و نیرنگ به وسط معرکه مى‏فرستند، سپس آنها را تنها گذارده فرار مى‏کنند چرا که در نفاق وفادارى نیست.
در آیه بعد سرانجام کار این دو گروه:" شیطان و اتباعش"، و" منافقان و دوستانشان از اهل کفر" را روشن ساخته، مى‏افزاید:" سرانجام کار آنها این شد که هر دو در آتش دوزخند، جاودانه در آن مى‏مانند، و این است کیفر ظالمان"! (فَکانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِی النَّارِ خالِدَیْنِ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمِینَ‏).
این یک اصل کلى است که عاقبت همکارى کفر و نفاق، و شیطان و یارانش، شکست و ناکامى و عذاب دنیا و آخرت است، در حالى که همکارى مؤمنان و دوستانشان همکارى مستمر و جاودانى و سرانجامش پیروزى و برخوردارى از رحمت واسعه الهى در هر دو جهان است.

 پایان پیام/

 

کد خبر 323362

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha