تولید علم تفسیر تئوری‌های غربی نیست!

خبرگزاری شبستان: پژوهش بومی تا وقتی در بستر غرب انجام شود، نوآوری نداشته و جنبه مصرف کنندگی دارد. نمی‌شود تنها با فهم فردی از دین، سخن گفت پژوهش‌های دینی تک بُعدی پاسخگوی انسان چندبعدی امروز نیست.

خبرگزاری شبستان: همسو با تاثیر پژوهش های دینی و ضروت آن در تحول علوم با غلامرضا جلالی، معاون پژوهش و برنامه‌ریزی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی پیرامون پژوهش های دینی و ارتباط آنها با تحول علوم انسانی به گفتگو نشسته ایم که از نظرتان می گذرد:
 

مهم ترین ضعفی که در پژوهش های دینی به چشم می خورد، چیست و چگونه می توان تحقیقات را از آسیب های احتمالی مصون نگه داشت؟
وقتی سخن از پژوهش های دینی می شود نباید ذهن صرفا به بحث های دینی معطوف شود بلکه آن چه در حقیقت در عالم واقع از انواع مباحث اجتماعی، اقتصادی، هنری، فرهنگی و ... که به دین ربط پیدا می کند و لازم است دین در آن حوزه ها حضور داشته باشد، جزو این مساله قرار می گیرد. در این دیدگاه می خواهد شرایط زمان را مطرح و حل کرده و به پویایی دست یابد و در سطح بین الملل نیز قابلیت عرضه داشته باشد. برای تحقق این موضوع، لازم است تخصص های متنوع وارد حوزه دین شده و از نگاه کلی گرایانه که جنبه کاربردی پیدا نمی کنند و امروز جوابگو نیستند، پرهیز کرد و این نوع تحقیقات کلی باید حالت میان رشته ای را درپیش گیرند.
امروز متاسفانه به شدت بر جنبه های تکراری اصرار می کنیم و پژوهش های دینی ما تک ساحتی است و ناظر به نیازهای زمان و آنچه که جامعه از ما مطالبه می کند و نیاز جدی آن است، نیست. فردی که در این حوزه فعال است، باید از زبان هنر و رسانه و فرهنگ های گوناگون بهره گیرد و مقتضیات روز را در سطح بین الملل بشناسد. امروز دنیا به سمت جهانی شدن پیش می رود و لازم است تعارض ها را شناخته و فرهنگ های مختلف جهان را بشناسیم. نمی شود تنها با فهم فردی از دین، سخن گفت هر چند که ما در دانش های سنتی نیز تمام آن را مد نظر نمی گیریم و به طور خلاصه می توان گفت پژوهش های دینی تک بُعدی امروز، برای انسانی امروزی که ابعاد مختلف پیدا کرده، پاسخ گو نیست.
 

 

چه ارتباطی میان پژوهش های دینی و تحول در علوم انسانی که امروز در دانشگاه ها تدریس می شود و این علوم تولید غرب هستند، وجود دارد؟
بسیاری از دانش هایی که قبلا دینی بودند امروز متروک شدند و جامعه به سمت دانش هایی وارداتی رفته است. یکی از ویژگی های دین توصیف از حقیقت و عینیت به واقعیت است.
در علوم معاصر که از غرب به سمت کشور سرایز شده بیشترین تکیه گاه علوم انسانی به علوم اعتباری و واقعیت جامعه و انسان است و با توجه به فلسفه حاکمی که در غرب است، این علوم شکل گرفته و بر اساس آن همان ایده ها، تفکرات و ذهنیات غرب در این علوم ترویج شده و این علوم محصول شرق و به ویژه اسلام نیست. بنابراین ما هر چه از تجربیات و علوم دینی خود کمتر استفاده کنیم و دانش های غربی را جایگزین کنیم، به همان اندازه تفرقه و جدایی در بین نهادی اجتماعی به وجود می آید و نهادهای خانواده بیشتر از هم فرو می پاشد و اقتصاد سرمایه داری شده و تعارضات افزایش می یابد و انسان ها به سمت منفعت طلبی رفته و کمتر با واقعیت ها انس پیدا می کنند. تمام این امور تحت تاثیر علوم غربی است.
 

در مقابل، دانش اسلامی چه نوع تفکری را در انسان احیا می کند؟
اسلام دانش های خاص خود را دارد و از اصول ویژه ای تبعیت می کند که با اصول و مبانی غرب تفاوت دارد. یک زمانی مسلمانان حکمت اسلامی را تولید می کردند و یک سازگاری جدی بین این حکمت و دانش های اسلامی قدیم بود و هیچ تعارضی میان این دو نبود. امروز تعارضات خاصی در علوم انسانی و فلسفه حاکم بر غرب، دیده می شود و هر اندازه جامعه به این سمت می رود، به همان اندازه از وادی حقیقت و واقعیت دور شده و نوآوری نداشته و مصرف کننده می شود. این مساله موجب می شود به مرور فاصله ها زیاد شده و ملت ها زبان یکدیگر را نفهمند و انسان ها به سمت غرایز و شهوات کشانده شده و روح و فطرت جزء امور فراموش شده، شوند.
 

پژوهش دینی تا چه اندازه می توانند در تحول این علوم که به گفته شما به مرور زمان انسان ها را از واقعیات و فطرت دور کرده و به سمت غرایز می کشاند، نقش داشته باشند؟
پژوهش بومی تا وقتی بر بستر غرب انجام شود، نوآوری ندارد و تنها همان جنبه مصرف کنندگی دارند. زمانی می توان از پژوهش های واقعی بومی سخن گفت که ما خود مبانی و بنیادهای آن را تولید کرده باشیم و مثلا اگر تنها عنوان اسلامی مانند علم اقتصاد اسلامی بر آن بار کنیم، اما دانش اقتصاد ما تحت تاثیر نظام سرمایه داری باشد، ما موفق به تولید علم و پژوهش های حقیقی دینی نشده ایم. امروز بیشترین تحقیقات ما همان تکمیل شده تئوری و مبانی دانش های غرب است. در ظاهر این پژوهش ها بی طرف اند اما در باطن مبانی غرب و ذوقیات آن است و به رفع نیاز جامعه ما ربطی ندارد. در حالی که ما باید به سمت هستی شناسی، معرفت شناشی و روش شناسی تفکر اسلامی رفته و تحت تاثیر علوم غرب قرار نگیریم. دنیا مقدم عقبی است و برنامه ها و خدماتی که در دنیا است، باید در جهت وصل انسان به آخرت باشد و دنیا را مزرعه ای برای عقبی تلقی کرد. این نگاه چرخه تولید علم می سازد و در نتیجه انسان حریص آموختن و کسب فضائل می شود نه این که حریص به خیانت و تجاوز و جمع کردن مال و آنچه که نظام غرب بر جوامع حاکم کرده و تفسیر می کند، باشد. بر اساس نظام غرب همه امور در جهت بهره بری از شهوات و غرایز است و هر کس بیشترین لذت را ببرد، سعادتمندتر است.
پایان پیام/
 

کد خبر 343550

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha