به گزارش خبرنگار شبستان، در ادامه نشست های تخصصی دومین کنگره ملی علوم انسانی، دکتر علیرضا شجاعیزند استادیار دانشگاه تربیت مدرس به ارائه مقاله خویش پرداخت.
وی در ابتدای سخنان خود گفت: ایران اسلامی، اصطلاحی خاص است که مورخین برای مشخص کردن دوران پس از ورود اسلام به ایران از ادوار پیش از آن، به کار میبرند، اما در این تحقیق، این اصطلاح را با نظر به شرایط خاص اجتماعی_معرفتی پدید آمده در ایران پس از انقلاب، بهکار گرفتهایم و معنایی خاصتر را از آن مطمح نظر داریم.
این استاد دانشگاه با بیان این که ایران اسلامی از دو حیث بر اندیشه جامعهشناختی مؤثر افتاده است، اظهار داشت: ایران اسلامی در صورت رسیدن به درکی صائب از موقعیت و ظرفیت خویش، میتواند موجد نقاط عطف مهم در روند این علم گردد.
وی افزود: نخست از حیث انجازات موضوعی و دوم از جنبه گشایشهای معرفتی است که ایارن اسلامی می تواند اثرگذار باشد.
شجاعی زند، درباره جامعه ایرانی گفت: این جامعه می تواند به مثابه موضوع مطالعات جامعهشناختی، در مسیر رویدادها و فرایندهایی قرار گرفته که پیش از این نظیر نداشته و با بسیاری از انتظارات رایج نیز در تغایر داشته است.
وی وقوع انقلاب در ایران را وقوع انقلاب در جامعهای توصیف کرد که هیچ نشانه بارز از آشفتگی و آشوب در آن مشاهده نمیشد و در این خصوص ادامه داد: به میدان آمدن عوامل خاص و شکلگیری فرایندی متفاوت که کمتر نظیری در انقلابات پیش از این در عالم داشت، به تجدیدنظرهای مهم در تئوریهای انقلاب منجر شد.
استادیار دانشگاه تربیت مدرس، توقف و واژگونگی در فرایند رو به رشد عرفیشدن و بازگشت مجدد دین به قلب اجتماع و نشستن بر رأس حاکمیت سیاسی را یکی از تجدید نظرهای ناشی از انقلاب اسلامی معرفی کرد و مدعی شد: پدیدآمدن تجربهای کاملاً بدیع در بههمآوری سنت و مدرنیته، ارائه الگوی نسبتاً متفاوت در حکومتداری، مشارکت سیاسی و سازماندهی قدرت، نمونه های دیگر این تجدید نظر ها هستند.
وی گفت: نشان دادن ظرفیت و قابلیتهای شایان در اتحاذ الگو و مسیرهای متفاوت در روند توسعه و ظاهرشدن عوارض خرد و کلان اجتماعی به مثابه پیآمدهای این پدیده متفاوت با آسیبهای خاص آن را نیز باید از این جمله دانست.
شجاعی زند تصریح کرد: از حیث معرفتی نیز می توان به احساس نوعی بدبینی و بیگانگی با انگاره غالب بر علوم انسانی، جست و جوی اغراض بعضاً متفاوت از آن، مستغنی و متکی دانستن خود به میراث پربار معرفتی، وجود انگیزههایی بلند برای پیشافتادن و گشودن افقهای جدید به روی عالم بشری و جوانهزدن بارقههایی از ظهور انگارهای جدید در نگرش به هستی، به انسان و به حیات فردی و اجتماعی او اشاره کرد.
وی از جامعه ایران به عنوان جامعه ای مستعد ایفای نقشی تأثیرگذار و دگرگون کننده در عالم معرفت یاد کرد و اذعان داشت: به هر حال، ایران اسلامی، می تواند بانی موضوع و انگاره جدید در جامعهشناسی باشد.
این استاد دانشگاه به ذکر برخی از این موانع پرداخت و تأکید کرد: عدم درک وضع و موقعیت ایران به مثابه پدیدهای متفاوت و مستحق اهتمامی ویژه توسط جامعهشناسان ایران، یکی از موانع مهم اثرگذاری ایران در عالم معرفت بشری است.
وی، ناباوری و بیاعتمادی به قابلیتهای خود، خصوصاً در بین روشنفکران و اندیشمندان دانشگاهی را مانع دوم دانست و گفت: و بالاخره، نهادینه نشدن مسیر ابداع علمی در حوزه علوم انسانی را می توان به عنوان مانع دیگر در این مسیر برشمرد.
پایان پیام/
نظر شما