به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر افسانه کمالی، عضو هیأت علمی دانشگاه الزهراء(س)، در دومین کنگره علوم انسانی به ارائه مقاله خود با عنوان " بومی شدن علوم انسانی و سوالات وجودی" پرداخت و گفت: طرح بحث بومی شدن علوم انسانی، فریبا و اغوا کننده است.
وی با اشاره به اغوا کننده بودن بحث مورد نظر، خاطر نشان کرد: برای ملتی که سالیان دراز سرپنجه استعمار را در کشور خود شاهد بوده است، سؤالات اساسی بی شماری وجود دارد که پاسخ به هر یک از آنها میتواند وضعیت ما و علوم انسانی جهان و بومی شدن را مشخص کند.
دکتر کمالی با بیان بی ادعا بودن دانش امروز نسبت به گذشته، اظهار داشت: بخش اعظم دانش کنونی، نا آگاهی و عدم قطعیت است و بخش کوچکتر آن هم موقتی و تا اطلاع ثانوی و تا ابطال نشدن، با اکراه مقبول می باشد.
وی با طرح این پرسش که نسبت این علم ابطالپذیر با گزاره های مطلق گرایانه حاکم بر اندیشه های دینی و آیینی و فکری و فرهنگی ما چیست، افزود: اگر دانش انسانی در ایران بومی شد، موفق به شناخت مطلق و دائمی انسان خواهد شد؟
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) به طرح چند پرسش دیگر پرداخت و بیان کرد: دانش انسانی در ایران اگر بومی شد، نسبتش با اسلام چیست؟ همان است؟ پس اگر همان است، داعیهی اسلام که جهانی است و غیرمخصوص به ملک و ملتی خاص چیست؟
وی در ادامه اذعان کرد: داعیه دانش جدید انسانی، تکیه آن بر چهار استراتژی استقرایی، قیاسی، استفهامی و سند کاوانه است.
وی با طرح این سوال که، با صرفنظر از مزیت و ضعف هر یک از این رویکردها، زمینههای ساختاری برای آنها چگونه در کشور فراهم خواهد شد، اضافه کرد: اشاره میشود که برای مثال، استقرای تام نیاز به جمعآوری و مشاهدهی هر نوع دادهای دارد.
دکتر کمالی گفت: در این معرکهی امنیتی و هزار مشکل مالی دانشگاهی و غیردانشگاهی و هزارلای تحقیق و تجربه، این یعنی تعطیل علم! سایر رویکردها هم با استدلالی مشابه به همین دام دچار میشوند.
وی خاطر نشان کرد: آن تجربهای که نشان دهد سایر علوم دقیقه و غیردقیقه بومی شدند و آب از آب تکان نخورد که هیچ، خوبتر هم شد کجاست؟
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با اشاره به این که پیشرفتهای داخلی بر مبنای "علم جهانی" متفاوت است با "علم بومی" یعنی ساختن فرمول جاذبهی جدید یا تعریف روش جدید برای به دست آوردن آب از هیدروژن و اکسیژن است، افزود: به نظر می رسد که ما دچار خلط در معنا و مفهوم "بومی کردن" و "استفاده کردن" برای خود شدهایم.
وی خاطر نشان کرد: نهادگرایانی با استفاده از دو مفهوم کلیدی "وابستگی به مسیر طی شده" و "چسبندگی به تاریخ"، کوشیدهاند همه علما را در تمامی رشتهها به این حقیقت فراخوانند که نمی توان گذشته را رها کرده و همه چیز را از نو شروع کرد.
دکتر افسانه کمالی با بیان این مطلب که، گذشته هست حتی اگر بد باشد، اذعان داشت: تجربه گذشته ایران و حتی کشورهای دیگر از بومی کردن و اسلامی کردن چه آموزههایی داشته است؟
وی تأکید کرد: بازخوانی این تجربهها که در یک فضای "گلخانه ای" روی داده است، برای ما که امروز در یک افق باز و گسترده به نام ارتباطات جهانی قرار گرفتهایم، ضروریتر از هر زمان دیگر است.
وی با تکیه بر سخنان خود، تصریح کرد: اگر اعتقادی وجود دارد که آن تجربه به شکست انجامیده است، تردیدی وجود ندارد که این تجربه هم شکست خواهد خورد.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س)، افزود: به تعبیر "برونوسکی" عقل سلیم، علم آن را برداشتی از جامعه و متوجه آینده میداند که نه ملازم است و نه شرط پیشرفت بشر، بلکه خود پیشرفت بشر است.
وی گفت: این نکته از آن رو مهم است که اگر استنباطات جامعه شناختی از شرایط امروزین جامعه ایران، مترادف با حیرانی و سرگشتگی آن باشد، اندیشههای برآمده از آن(بر فرض امکان) مدل بومی شده مطلوب را نخواهد داد.
کمالی در بخش پایانی صحبت های خود، با بیان این که دانش غربی، حاصل جامعهای بود که میخواست پیشرفت کند و عملش آن پیشرفت را با مدل آرمانی خود طراحی کرد، اضافه کرد: جامعهی ایران(حداقل کمی) در چندراهی ایران و اسلام و جهان سرگشته است.
پایان پیام/
نظر شما