به گزارش خبرگزای شبستان، توفیق هم کلام شدن با پروردگار، مناجات و صحبت خودمانی با حضرت حق، خیلی با ارزش تر از پاداش های دنیوی و حتی اخروی است. از این رو در باب اهمیت دعا گفتاری از رهبر انقلاب برگرفته از کتاب "دعا" مرور می شود:
سلب توفیق دعا، نگران کننده تر از سلب توفیق اجابت
در این خصوص عبارتی را از بزرگی نقل کرده اند. نمی دانم روایت از معصوم (ع) است یا عبارتی غیر از معصوم. هر چه هست، عبارت حکمت آمیزی است. می گوید:" أنا مِن أَن أُسلب الدّعاءُ أخوفُ مِن أَن أَسلب الإجابة" " از اینکه دعا از من گرفته شود بیشتر می ترسم تا اینکه اجابت از من گرفته شود."
گاهی حال دعا از انسان گرفته می شود. این علامت بدی است. اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرع و در وقت توجه و تقرب، هیچ نشاط و حوصله دعا نداریم، علامت خوبی نیست. البته درستش هم می شود کرد. انسان با توجه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدی از خدا بگیرد.
مسوولان قضائی کشور، خودشان را بی نیاز از دعا و نافله و ذکر و توجه و توسل و گریه و انابه ندانند. نگویند حالا ما که مشغول به خدمت مردم هستیم؛ دعا را کسی بخواند که خیلی کار ندارد! نه، اصل کار این است. اگر این نباشد، آنجا بی پشتوانه ایم.
دعا یکی از مهمترین کارهای بنده مومن
در روایت وارد شده است:" أَلُّدعاءُ مُخُّ العِبادَة" مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها روح عبادت، دعا ست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است یا تمجید و تحمید است، یا اظهار ارادت و محبت است ؛ همه اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بنده مومن و یک انسان طالب صلاح و نجات و نجاح است.
عبادت برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسان ها در مقابل یکدیگر نیست، بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حُسن مطلق و فضل مطلق اوست.
مهمترین علاج
باید ما از امیرالمومنین (ع) این درس را بگیریم؛ یاد خدا و توجه به ذکر و مناجات الهی مهمترین علاجی است که امیرالمومنین (ع) برای این کار دارد.
در دعای سحر روز جمعه – که مستحب است – دعایی کوتاه اما بسیار خوب است. اگر توفیق پیدا کردید، حتما این دعا را بخوانید. اول درخواست هایی از خدا می شود و بعد این عبارت می آید:" الهی طُموحُ الامال قَد خابت الّا لدیک و معاکف الهمم قد تعطّلت الّا علیک" (2)؛" خدایا آروزهای سرکش و بزرگ و خواسته های عظیم، محکوم به نومیدی هستند، مگر وقتی که با تو مطرح شوند." کاروان طلب های ما، از راه رفتن، محکوم به بازماندنند؛ مگر وقتی که در خانه تو بیایند.
پی نوشت ها:
1. وسائل الشیعه، ج 7، الرسول (ص)
2. بحارالانوار، ج 86، ص 306، الصادق (ع)
پایان پیام/
نظر شما