خبرگزاری شبستان: پیشرفت کشورها در اساسی ترین مباحث در گروی تحولاتی است که مستلزم واکاوی و جستجوی حساب شده است. تحول علوم از جمله مواردی است که در این میان اولویت خاصی دارد. در این زمینه با سید محمدتقی موحد ابطحی، عضو گروه فلسفه علوم انسانی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفتگویی انجام داده ایم که مشروح آن را می خوانید:
چند سالی است که بحث تحول علوم مطرح شده است، دولت در این زمینه چه تاثیری می تواند داشته باشد و چه انتظاری از دولت آینده برای تحقق این امر می توان داشت؟
نهادهایی که متولی این بحث هستند، عمدتا به وزارت علوم، فناوری و تحقیقات برمی گردد و تاثیر آن در این مقوله در مرحله دیگر به ارگان های سیاست گذار همچون شورای سیاست عالی انقلاب فرهنگی که شورای تخصصی حاشیه ای در این زمینه دارد، منوط است.
"شورای اسلامی شدن دانشگاه ها و مراکز آموزشی" که در سال 75 در این نهاد تاسیس شد، یکی از وظایف آن تحول علوم بود، متاسفانه نتوانست در چند سال فعالیت عملکرد مناسبی از خود ارائه دهد، ارزیابی خود اعضای این شورا نیز همین موضوع بود که نتواسته اند نتیجه مطلوبی از فعالیت های خود در این 15 سال به جای بگذارند. پس از این ماجرا در سال 88 یعنی از سه سال پیش، "شورای تحول و ارتقای علوم انسانی" ایجاد شد که با بررسی های انجام شده متاسفانه این شورا هم نتوانست دراین راستا عملکرد روشن و شفافی داشته باشد. باید تضمینی به توده مردم و به ویژه جامعه علمی از جانب این شورا ارائه شود تا مطمئن شد رضایت رهبری در بحث تحول علوم حاصل شده یا در حال رخ دادن است. از طرفی وزارت علوم گله مند است که این شورا مصوباتی به آن ارائه نکرده تا آنها را اجرایی کند و اتفاقی که شاهد هستیم این است که در شورای تحول و ارتقای علوم انسانی و وزارت علوم فعالیت هایی موازی در حال انجام است. معتقدم نهادهایی که در این زمینه فعال هستند باید آسیب شناسی شده و کارایی آنها مورد ارزیابی قرار گیرد.
به نظر شما مهمترین دلیلی که موجب شده شورای تحول و ارتقای علوم انسانی در این سه سال نتواند فعالیت مطلوب و کارآمد از خود به جای بگذارد چیست؟
به اعتقاد من این موضوع به مدیریت شورا بازمی گردد. مدیر این تشکل دارای چندین مسوولیت است که همین باعث می شود رسیدگی جامع و کامل بر فعالیت های شورا انجام نشود. مدیریت این شورا باید به صورت تمام وقت انجام شود؛ جذب نیروهایی کارآمد و کارشناس نیز در این زمینه موثر است.
وقتی به عملکرد 30 ساله وزارت علوم نگاهی می اندازیم متوجه می شویم، نتایج تحقیقات این وزارت نتوانسته به سرفصل های درسی دانشگاهی ها ورود پیدا کند. البته این مسائل فقط به دولت ها باز نمی گردد بلکه باید سیاست های کلانی اتخاذ شود که با تغییر دولت و رفت و برگشت آن یا تغییر رویکردها، در این زمینه ضربه ای به شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد نشود و به مخاطره نیفتد.
در سال های اخیر تصور می شد قرار است نگاه بهتری به سیاست های تحول علوم از سوی این شورا انجام شود اما متاسفانه در مقام عمل کار چندانی صورت نگرفت.
تحول علوم تا چه میزان می تواند در پیشرفت کشور و عملی شدن الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت اثر گذار باشد؟
انتظاری که از علم می رود این است که بتواند مشکلات جامعه را حل و فصل کند. اگر در این چند دهه شاهدیم که علومی که در دانشگاه ها تدریس می شود نتوانسته مشکلات جامعه را به ویژه در حوزه علوم انسانی حل کند این نشان می دهد که در عرصه علوم و تحقیقات دچار مشکل هستیم. مشکلاتی که امروز بیشتر از آن سخن به میان می آید مانند فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی و فرهنگی، همگی ریشه در این مقوله دارد. بنابراین باید در علوم فعلی دانشگاه ها تحولی رخ دهد اما این تحول چگونه باید به وقوع بپیوندد، دیدگاه های مختلفی در این زمینه مطرح است.
اما در حوزه عملی شدن الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، بخشی از آن برمی گردد به آنچه که در این جایگاه باید مورد توجه قرار گیرد، اینکه هدف از این فرآیند چیست. باید مشخص شود هدف از توسعه و پیشرفت دراین زمینه به طور شفاف چه مواردی است و سپس در گام بعدی با استفاده از دستاوردهای علمی مسیر را مشخص کرده و گام برداریم. یکی از ابهاماتی که در این زمینه وجود دارد این است که مشخص نشده هدفی که در این زمینه داریم به طور دقیق چیست و باورهای دینی تا چه اندازه می تواند در این راستا تاثیرگذار باشد. بنابراین برای ورود علوم در حوزه عملی شدن الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به چند بحث فلسفی و دینی نیازمندیم تا وضعیت موجود شناخته شود و پس از آن به هدف نزدیک شویم.
آزاد اندیشی و اهتمام دولت به بحث آزاد اندیشی تا چه اندازه می تواند در تحول علوم تاثیرگذار باشد؟
برای پاسخ به این سوال باید ابتدا محدوده آزاداندیشی مشخص شود. آزاداندیشی مطلق به این معنا که هر حرف غیر منطقی و غیر اخلاقی در سطح جامعه بیان شود، این مطلوب نیست و آزاد اندیشی تلقی نمی شود. آزاد اندیشی باید در چهارچوب منطق و اخلاق باشد و فضا باید به گونه ای از سوی دولت و مسوولان فراهم شود که افراد در این چهارچوب بتواننند ایده ها، اندیشه ها، نظرات و آراء خود را بدون مخالفت ابراز کنند.
منظورتان از مخالفت در این زمینه دقیقا به چه معناست؟
مراد از مخالفت در اینجا به این معناست که پس از اظهار اندیشه فرد، با وی برخورد نشود تا مجموع راهکارها که محصول اندیشه متفکران است به راحتی ارائه شود و راهگشایی شود برای توسعه. بدون برخورداری از یک فضای آزاد اندیشی برای اینکه آراء بیان شده و از میان آنها بهترین موارد گزینش شود، امکان ندارد به پیشرفت دست پیدا کنیم. باید درنظر داشت رسیدن به الگوی پیشرفت مستلزم هزینه کردن های بسیار است.
پایان پیام/
نظر شما