آیا فقه توان اداره جامعه را دارد؟

خبرگزاری شبستان: برخی گفته‌اند که در دین، از توسعه، مدیریت و رهبری سخنی در میان نیست و این امور بر عهده علم و عقل است. اشتباه آنان این است که منبع دین را در دلیل نقلی (قرآن و روایت) خلاصه کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری شبستان اداره جامعه و حکومت "مدیریت علمی" نیاز دارد؛ آیا "مدیریت فقهی" که بر اساس فقه و رساله است، می تواند کشور را اداره کند؟ پاسخ این سوال را از کتاب "نسیم اندیشه" اثر آیت الله جوادی آملی مرور می کنیم:
برخی گفته اند که در دین، از توسعه، مدیریت و رهبری سخنی در میان نیست و این امور بر عهده علم و عقل است. اشتباه آنان این است که منبع دین را در دلیل نقلی (قرآن و روایت) خلاصه کرده اند، از این رو دین را نارسا و ناکافی دانسته،" مدیریت علمی" را در برابر "مدیریت فقهی" قرار داده اند؛ در حالی که دین اعم از دلیل نقلی و دلیل عقلی است؛ یعنی آنچه عقل مبرهن (برهان آور) می فهمد، فتوای دین است. در همه کتاب های اصول آمده است که منابع غنی فقه، قرآن، سنت، عقل و اجماع است و اگر چه اجماع به سنت بازمی گردد، ولی منبع عقل، منبعی مستقل است و برنامه ریزی درباره ی عمران و آبادی کشور و تنظیم سیاست های داخلی و خارجی، اگر با عقل سلیم و به دور از هوی و هوس صورت گیرد، به دین منتسب است. عقل و نقل، دو چشم احکام دین هستند که عقل نظر دین را درباره مطالبی که در نقل یعنی کتاب و سنت نیامده است، بیان می کند.
برخی عقل را از دین جدا کرده، در مقابل آن قرار داده اند، در حالی که عقل در مقابل دین نیست، بلکه در مقابل نقل است که هر دو زیرمجموعه دین هستند. برخی دین را "ارباً اربا" (قطعه قطعه) کرده روزی آن را از عقل جدا و روز دیگر از علم جدا و در نهایت آن را در مسائل فقهی خلاصه می کنند، سپس می گویند: چنین دینی نمی تواند حکومت و کشور را اداره کند. اینان دین را عضه عضه و جدا جدا می کنند: "الذین جعلوا الدین عضین"(1) و روشن است که دین منقطع الاعضاء و مسلوب العمامه و الرداء نمی تواند همه شئون زندگی انسان را اداره کند؛ ولی دین واقعی که هم نقل و هم علم و عقل را دربر می گیرد، برای تشکیل حکومت و به سعادت رساندن انسان در دنیا و آخرت و اداره شئون امت، مشکلی ندارد.
البته باید توجه داشت که منبع اصلی دین، تنها خدا است: " إن الحکم الّا الله؛ فرمان جز از آن خدا نیست" (2) و عقل و نقل، "ارادة الله" را حکایتا و کشف می کنند. ظاهر قرآن و احادیث (به تبع احادیث)، اراده حق را کشف می کنند و فهم و فتوای برهانی عقل که عطیه خدا به انسان است: "فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛ همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است." ‏(3) ،"فاَلهَمَها فُجُورَها وَ تَقواها، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد."(4)

بنابراین علت این که قرآن، سنت و عقل (اجماع به سنت بازمی گردد) را منابع دین می دانند، آن است که این سه مستقیما از منبع اصلی دین یعنی حکم خداوند سرچشمه می گیرند و آن را روشن می سازند.
پی نوشت ها:
1. اشاره به آیه "الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ؛ آنان که قرآن را چند پاره کردند.
2. سوره یوسف، آیه 67
3. سوره روم، آیه 30
4. سوره شمس، آیه 8
پایان پیام/
 

کد خبر 296834

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha