ایمان چشم دوختن به خیر ذاتی است، نه خیر اعتباری

خبرگزاری شبستان: اگر معیار توجه انسان به خداوند، رسیدن خیرهای دنیوی و کامیابی های مادی باشد معلوم می شود نور حقیقت ایمان هنوز در قلبش نتابیده است.

خبرگزاری شبستان: قرآن حکیم در آیه 11 سوره حج می فرماید: وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلىَ‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیرٌْ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلىَ‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَةَ ذَالِکَ هُوَ الخُْسْرَانُ الْمُبِینُ / و از میان مردم کسى است که خدا را با تردید مى‏پرستد. اگر خیرى به او رسد دلش بدان آرام گیرد، و اگر آزمایشى پیش آید رخ برتابد. در دنیا و آخرت زیان بیند و آن زیانى آشکار است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید: کلمه "حرف" و نیز کلمه "طرف" و کلمه "جانب" به یک معنا است و کلمه "اطمینان" به معناى آرامش و سکونت است و"فتنة" به طورى که گفته‏اند به معناى محنت‏ یعنى امتحان است و کلمه "انقلاب" به معناى برگشتن است.
این آیه صنف دیگرى از اصناف مردم بى‏ایمان و غیر صالح را برمى‏شمارد و آنها کسانى هستند که خداى سبحان را مى‏پرستند اما یک طرفى نه از هر طرف به تعبیرى: به یک فرض و تقدیر مى‏پرستند و اما بر سایر تقادیر نمى‏پرستند و آن فرضى که بر آن فرض خدا را مى‏پرستند در صورتى است که پرستش او خیر دنیا برایشان داشته باشد و معلوم است لازمه این طور پرستش این است که دین را براى دنیا استخدام کنند اگر سودى مادى داشت پرستش خدا را استمرار دهند و بدان دل ببندد و اطمینان یابند اما اگر دچار فتنه و امتحان شوند روى گردانیده به عقب برگردند به طورى که حتى به چپ و راست هم ننگرند و از دین خدا مرتد شوند و آن را شوم بدانند یا اگر شوم هم ندانند به امید نجات از آن آزمایش و مهلکه از دین خدا روى بگردانند و این روش عادت آنان در پرستش بتها نیز هست یعنى بت را مى‏پرستند تا به خیر مورد آرزوى خود برسند یا به شفاعت آنها از شر دنیایى رهایى و نجات یابند. و اینکه گفتیم از شر دنیایى بدان جهت است که بت‏پرستان معتقد به آخرت نیستند.


آن گاه مى‏فرماید: این سرگردان‏هایى که تکیه‏گاهى ندارند، و هر دم رو به سویى دارند، به خاطر وقوعشان در محنت و مهلکه، زیانکار در دنیا، و به خاطر روى‏گرداندنشان از خدا و دین، و ارتداد و کفر، زیانکار در آخرت هستند، زیانکارى آشکار.
این آن معنایى است که تدبر در معناى آیه آن را دست مى‏دهد. بنا براین معنا جمله‏" یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ"، از قبیل استعاره به کنایه، و جمله‏" فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ ..." تفسیر و تفصیل براى جمله‏" یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ" خواهد بود. و جمله‏" خَسِرَ الدُّنْیا" اشاره به خسران دنیایى آنان به خاطر دچار شدن به فتنه،" وَ الْآخِرَةَ" اشاره به خسران آخرتى آنان به خاطر روى گرداندن از دین است.
اما در تفسیر نمونه آمده است: قرآن در توصیف گروه ضعیف الایمان مى‏گوید: " بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى‏پرستند اما ایمان قلبى شان بسیار سطحى و ضعیف است" تعبیر به "على حرف" ممکن است اشاره به این باشد که ایمان آنها بیشتر بر زبانشان است، و در قلبشان جز نور ضعیف بسیار کمرنگى از ایمان نتابیده است.
و ممکن است اشاره به این باشد که آنها در متن ایمان و اسلام قرار ندارند بلکه در کنار و لبه آنند، زیرا یکى از معانى"حرف"، لبه کوه و کناره اشیاء است و مى‏دانیم کسانى که در لبه چیزى قرار گرفته‏اند مستقر و پا بر جا نیستند، و با تکان مختصرى از مسیر خارج مى‏شوند، چنین است حال افراد ضعیف الایمان که با کوچکترین چیزى ایمانشان بر باد فنا مى‏رود.
سپس قرآن به تشریح تزلزل ایمان آنها پرداخته مى‏گوید:" آنها چنانند که اگر دنیا به آنها رو کند و نفع و خیرى به آنان برسد حالت اطمینان پیدا مى‏کنند و آن را دلیل بر حقانیت اسلام مى‏گیرند، اما اگر به وسیله گرفتاریها و پریشانى و سلب نعمت مورد آزمایش قرار گیرند دگرگون مى‏شوند و به کفر رو مى‏آورند"
گویى آنها دین و ایمان را به عنوان یک وسیله نیل به مادیات پذیرفته‏اند که اگر این هدف تأمین شد دین را حق مى‏دانند وگرنه بى اساس!


ابن عباس و جمعى دیگر از مفسران پیشین در شان نزول این آیه چنین نقل کرده‏اند که گاهى گروهى از بادیه ‏نشینان خدمت پیامبر مى‏آمدند، اگر حال جسمانى آنها خوب مى‏شد، اسب آنها بچه خوبى مى‏آورد، زن آنها پسر مى‏زائید و اموال و چهار پایان آنان فزونى مى‏گرفت خشنود مى‏شدند و به اسلام و پیامبر (ص) عقیده پیدا مى‏کردند اما اگر بیمار مى‏شدند، همسرشان دختر مى‏آورد و اموالشان رو به نقصان مى‏گذاشت وسوسه‏هاى شیطانى قلبشان را فرا مى‏گرفت و به آنها مى‏گفت تمام این بدبختیها بخاطر این آئینى است که پذیرفته‏اى و آنها هم روى گردان مى‏شدند.
قابل توجه اینکه قرآن درباره روى آوردن دنیا به این اشخاص تعبیر به خیر مى‏کند، و در مورد پشت کردن دنیا تعبیر به" فتنه" - وسیله آزمایش- نه" شر" اشاره به اینکه این حوادث ناگوار شر و بدى نیست، بلکه وسیله‏اى است براى آزمایش.
و در پایان آیه اضافه مى‏کند" و به این ترتیب آنها هم دنیا را از دست داده‏اند و هم آخرت را" و این روشنترین خسران و زیان است که انسان هم دینش بر باد رود و هم دنیایش"
در حقیقت این گونه افراد دین را تنها از دریچه منافع مادى خود مى‏نگریستند و معیار و محک حقانیت آن را روى آوردن دنیا مى‏پنداشتند، این گروه که در عصر و زمان ما نیز تعدادشان کم نیست، و در هر جامعه‏اى وجود دارند، ایمانى آلوده به شرک و بت پرستى دارند منتها بت آنها همسر و فرزند و مال و ثروت و گاو و گوسفند آنها است و بدیهى است که چنین ایمان و اعتقادى سستتر از تار عنکبوت است! البته بعضى از مفسران این آیه را اشاره به منافقان دانسته‏اند، اگر منظور منافقى باشد که به هیچ وجه ایمان در دل او نیست این برخلاف ظاهر آیه است، زیرا جمله" یَعْبُدُ اللَّهَ‏" و همچنین" اطمأن به" و جمله" انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ‏" نشان مى‏دهد قبلا ایمان ضعیفى داشته است و اگر منظور منافقانى است که بهره بسیار کمى از ایمان دارند با آنچه گفتیم منافاتى ندارد و قابل قبول است.
پایان پیام/
 

کد خبر 350316

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha