خبرگزاري شبستان - سرويس قرآن و معارف: "رسول الله صلي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: "گرسنگى بکشید و بر بدنهایتان سخت بگیريد، شاید دلهایتان خداوند متعال را ببیند." در حدیث معراج خداوند پرسید: اى احمد ! آیا آثار روزه را مى دانى ؟ پاسخ داد : خیر. خداوند فرمودند: نتیجه روزه کم خورى و کم گویى است و آن، حکمت را به ارمغان مى آورد و حکمت، معرفت را در پى دارد و معرفت، یقین را . و وقتى که بنده اى به یقین رسید باکى ندارد که چگونه روزگار را سپرى کند. در سختى یا آسانى و این مقام خشنودهاست . و هر کس طبق خشنودى من رفتار کند، سه خصلت را به او مى دهم: شکرى که نادانى همراه آن نباشد، یادى که فراموشى نداشته باشد و دوستى اي که دوستى من را بر دوستى آفریدگانم ترجیح ندهد . هنگامى که او من را دوست داشت ، من هم او را دوست خواهم داشت ؛ دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم مى گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمى دارم ؛ در تاریکى شب و روشنایى روز با او مناجات مى کنم تا آنجا که سخن گفتن و همنشینى او با بندگانم قطع شود و کلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم و اسرارى را که از بندگانم پنهان کرده ام براى او آشکار مى کنم."
اگرچه رمضان براي آن ها كه ايمان متزلزل و لرزاني دارند و قلب هايشان به غير خدا متصل است صورت يك تكليف و مشقت را به خود مي گيرد و شايد در خيال خود بپرسند اين چه مهماني اي است كه سراسر مشقت است اما رمضان بر مؤمنان حقيقي در صورت و هيأت يك مشقت ظاهر نمي شود و اين تلخي ها و مشقت هاي تن نيز نزد آن ها گوارا مي نمايد چون آن ها به اين حقيقت پي برده اند كه هرچقدر به تنيدن تن بر گرداگرد روح تن بدهند از آن نعايم سرشار روحاني دور مي شوند. عارف بالله و سالك بزرگ آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي در كتاب "المراقبات" به بخشي از آداب و سلوك، ظرايف و ريزه كاري هاي معنوي اين ماه و روزه داري اش پرداخته است.
از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است : "نگویید رمضان ؛ زیرا نمى دانید رمضان چیست و اگر کسى گفت ، باید صدقه داده و روزه بگیرد . بلکه همانطور که خداوند فرموده است بگویید ماه رمضان. "
از اعمال مهم سالک در این ماه بزرگ، شناخت حقیقت این ماه - در این ماه خداوند رهروان این ماه را با دعوت به میهمانى این ماه گرامى داشته و این ماه، ماه میهمانى خداست - و سپس فهمیدن معنى روزه و مناسبت آن با میهمانى خداست . آن گاه تلاش و کوشش براى به دست آوردن اخلاص در کردار و رفتارهایى است که مطابق با رضایت صاحبخانه است .
فواید گرسنگى در جهت تكميل نفس و شناخت خداوند
گرسنگى فواید بیشمارى در جهت تکمیل نفس و شناخت خداوند براى سالک دارد . روایات زیادى در فضایل گرسنگى وارد شده است که بد نیست در اینجا اشاره اى به آنها و سپس به فلسفه و حکمت گرسنگى داشته باشیم .
از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلّم روایت شده است : "با تشنگى و گرسنگى با نفسهایتان مبارزه کنید همانا پاداش این کار همانند پاداش مبارزه در راه خداست . و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا کسى است که گرسنگى بیشترى کشیده باشد و در خداوند متعال تفکر بیشترى نموده باشد." و به اسامه فرمودند : "اگر مى توانى در حال گرسنگى و تشنگى، ملک الموت را ملاقات کن تا به بالاترین مقامها و جاها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائکه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد."
آثار روزه و شجره حكمت، معرفت و يقين
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: "گرسنگى بکشید و بر بدنهایتان سخت بگیريد، شاید دلهایتان خداوند متعال را ببیند." در حدیث معراج خداوند پرسید: اى احمد ! آیا آثار روزه را مى دانى ؟ پاسخ داد : خیر. خداوند فرمودند: نتیجه روزه کم خورى و کم گویى است و آن، حکمت را به ارمغان مى آورد و حکمت، معرفت را در پى دارد و معرفت، یقین را . و وقتى که بنده اى به یقین رسید باکى ندارد که چگونه روزگار را سپرى کند. در سختى یا آسانى و این مقام خشنودهاست . و هر کس طبق خشنودى من رفتار کند، سه خصلت را به او مى دهم: شکرى که نادانى همراه آن نباشد، یادى که فراموشى نداشته باشد و دوستى اي که دوستى من را بر دوستى آفریدگانم ترجیح ندهد . هنگامى که او من را دوست داشت ، من هم او را دوست خواهم داشت ؛ دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم مى گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمى دارم ؛ در تاریکى شب و روشنایى روز با او مناجات مى کنم تا آنجا که سخن گفتن و همنشینى او با بندگانم قطع شود و کلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم و اسرارى را که از بندگانم پنهان کرده ام براى او آشکار مى کنم، عقل او را غرق در شناخت خود کرده و درك او را بالا مى برم ؛ مرگ را بر او آسان مى کنم تا وارد بهشت شود و وقتى که ملک الموت او را ملاقات کند، به او مى گوید : آفرین بر تو و خوشا به حالت ! خوشا به حالت ! خداوند مشتاق تو است. خداوند مى گوید: این بهشت من است ، در آن بخرام و خوش باش و در همسایگی ام ساکن شو. روح انسان مى گوید: خدایا خود را به من شناساندى و با این شناخت از جمیع آفریدگانت بى نیاز شدم. قسم به عزت و جلالت اگر خوشنودى تو در این است که قطعه قطعه شده یا هفتاد بار به بدترین شکل کشته شوم خشنودى تو براى من دوست داشتنى تر است. آن گاه خداى متعال مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند، هیچگاه مانعى بین خود و تو قرار نمى دهم ؛ تا هر وقت خواسته باشى بر من وارد شوى که با دوستان خود چنین کنم .
وقتي سيري قلب را كور و انسان را مست مي كند
در این روایت به فلسفه و فضیلت گرسنگى اشاره شده است. براى توضیح بیشتر مى توان به سخنان علماى اخلاق که برگرفته از روایات است، مراجعه نمود. آنان براى گرسنگى فواید زیادى گفته اند از قبیل :
صفاى قلب: زیرا سیرى باعث ازدیاد بخار در مغز شده و مغز حالتى شبیه مستى پیدا مى کند و نمى تواند خوب فکر کند؛ سرعت انتقال او کم شده و قلب او کور مى شود. برخلاف گرسنگى که باعث رقت و صفاى قلب مى شود و قلب را آماده تفکرى مي كند که باعث شناخت مى شود و نورى آشکار پیدا مى کند. از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلّم روایت شده است : "کسى که شکم خود را گرسنه نگه دارد اندیشه اش تربیت مى شود."
تواضع و از بین رفتن سرمستى و ناسپاسى که منشاء سرکشى است: وقتى نفس خوار شد، در مقابل پروردگارش خاضع شده و از سرکشى دست بر مى دارد.
شکستن شدت شهوات: شهوات باعث انجام گناهان کبیره شده و سبب هلاکت انسان را فراهم مي كنند. چون بیشتر گناهان کبیره از شهوت سخن گفتن و شهوت جنسى به وجود مى آید و کم کردن این دو شهوت باعث مصون ماندن از خطرها مى شود.
آمادگى براى انجام تمام عبادتها: اين آمادگي از چند جهت است که کمترین آنها کم احتیاجى به تخلى و به دست آوردن غذا و کمتر بیمار شدن به بیماریهاى گوناگون است - زیرا معده خانه بیمارى و پرهیز سرِ هر دارویى است . و نیز مانع به وجود آمدن مشکلاتى که از غذ ا خوردن به وجود آمده و انسان را محتاج مال و مقام دنیا مى کند مى گردد؛ مال و مقامى که عده بسیارى را هلاك کرده است .
توانایى براى انفاق: سود ديگر دراين باره توانايي دادن مال ، میهمانى دادن ، هدیه دادن ، احسان و نیکى ، رفتن به حج و زیارت و بالاخره انجام تمام عبادتهاى مالى است. انسان نمى تو اند این فایده ها را به روشنى درك کند مخصوصا فایده اول را . تفکر در عمل مانند نتیجه است و غیر آن مانند مقدمات است، چون فکر حرکت است و غیر فکر مقدمه و آمادگى براى حرکت. به همین جهت درباره تفکر روایت شده است : "یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است."
نظر شما