خبرگزاری شبستان: رشد علم بر سبک زندگی افراد تاثیر مستقیم و ملموسی دارد که در این خصوص با غلامحسین خدری، دکترای فلسفه غرب و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با این مدیر پژوهشکده حکمت معاصر و استاد حوزه و دانشگاه می خوانید:
رشد علم چه ارتباطی با تعریف جدیدی از سبک زندگی دارد؟
تا زمانی که طرز تلقی خود را از علم و سبک زندگی مشخص نکرده ایم در خصوص این تاثیر متقابل نمی توان به طور کامل و دقیق حرف زد. ابتدا باید دید اساسا چرا این سوال مطرح می شود. روشن است طرح این سوال پیش فرض ها و مقدماتی دارد که باید قبل از پاسخ به آن بپردازیم.
اگر مراد از علم آن چیزی است که غرب به عنوان دستاوردی که مبتنی بر تجربه بشر است و به عنوان علوم مادر و پایه و ماحصل تجربه بشر، مصداق علم می داند، بدانیم و نه معنایی که از علم در سنت ایرانی اسلامی داریم، در اینجا سوالی عمیق تر مطرح می شود و آن اینکه مبادی و مبانی سبک زندگی کنونی ما چیست؟ و چه ارتباطی میان سبک زندگی با علوم وجود دارد؟ آیا علوم در ساحت فرهنگی غرب برگرفته از مبادی و مبانی زندگی و فلسفه غرب است؟ بنابراین تا ساحت سنت ایرانی اسلامی یا غربی علوم و سبک زندگی ما مشخص نشود، نمی توان درباره آن سخن گفت.
علم اگر به معنای ساحت فرهنگی ما است که آبشخور آن سنت فرهنگ دینی است و علم را از مقوله تجربی نمی داند و علم را فراتر از امور مادی و می داند که نوری است و بخشی از آن می تواند در مظاهر زندگی نقش داشته باشد، این طبیعی است که در سبک زندگی تاثیر مثبت آن عیان است اما اگر علم را مجموعه تجربیاتی بدانیم که از غرب گرفته شده، نتیجه آن همین بحران هویتی می شود که در جوامعی که با مساله مواجه با تمدن غرب دارند و گریبان آنها را گرفته و این نوع سبک زندگی باورها و گفتارها و رفتارهای فردی و اجتماعی افراد را به چالش کشیده است. بنابراین علمی که امروز ما از غرب عاریه گرفته ایم، به طور حتم بستر و پیش زمینه ای فرهنگی دارد که با سبک زندگی رابطه ای مستقیم دارد.
چه ارتباطی میان علم و قدرت وجود دارد؟ آیا علم مولد قدرت است یا قدرت تولید کننده علم؟
اگر علم را به معنایی که امروز مصطلح است؛ مثلا دانش شکافتن ذره ای به نام اتم، بدانیم نتیجه آن، این است قدرت زاییده علم خواهد بود. همان طور که به طور مثال آمریکا در جنگ جهانی دوم از این دانش اتم استفاده کرد و آن را به بمب اتم تبدیل کرده و بر سر مردم ژاپن فرو ریخت. در واقع پس از جنگ جهانی دوم ابرقدرتی به نام آمریکا به وجود آمد که محصول دانش شکافتن اتم بود و این دانش توانست در آمریکا قدرتی به وجود آورد که تا کنون بتواند در دنیا حاکمیت و فرمانروایی کند. اما اگر علم را مظهر الله و نشانه قدرت و هدیه او به بشر بدانیم، نه تنها این علم قدرت نمی آورد بلکه قدرت آن در جهت خدا بوده و تواضع و فروتنی به همراه دارد. بنابرین باز هم تاکید می کنم باید تلقی خود را از علم روشن کنیم. انسانی که به علم به عنوان محصول قدرت بشر نگاه می کند، این انسان اخلاق گریزی و اخلاق ستیزی دغدغه اش می شود. اما در نگاهی که علم را هدیه و نوری از جانب خدا می داند، مسوولیت انسان سنگین شده و اگر این علم تبدیل به قدرت شود، فلش و جهت آن به سمت خدا و منافع الهی و ملی سمت و سو گرفته و به سمتی می رود که جامعه را شکوفا کرده و به مقصد مطلوب او را می رساند. در این نوع نگاه علم و قدرت امانتی در دست انسان است. بنابراین با تعاریف متعدد از علم، نتایج متفاوت هم بدست می آید.
سبک زندگی در چه راستایی باید باشد تا مطالبات رهبری در این زمینه تحقق یابد؟
این مقوله به صورت عام حاکی از دغدغه رهبری بود که در سفر به استان خراسان شمالی مطرح کردند. طرح این مساله توجه جدی ایشان به این مساله در ساحت فرهنگی ما را یادآوری می کند. سبک زندگی گفتار، رفتار و کردار فرد و جامعه را می سازد.
پوسته ای که تحت عنوان الگوی سبک زندگی مطرح می شود، حکایت از هسته ای دارد که باورها و اعتقادت جامعه را می سازد؛ البته این موضوع هر چند روبنا و پوسته است اما کاملا در ارتباط با هسته است. توجه مدیران و متفکران جامعه باید به این باشد اگر نگرش های سنتی ما بر پایه دین محوری است باید در پوسته که سبک زندگی است، خود را عیان کند. نحوه الگوی زندگی ما اعم از گفتار و کردار و رفتار و حتی طرز پوشش باید منطبق بر باورهای اصیل ما باشد و آن تعارضی که میان الگوها و رفتارهایی که در جامعه می بینیم که هماهنگ با هسته و سنت اصیل آموزه های ما نیست باید توجه شود. البته در این راستا همایش ها و برنامه های مطلوبی در حال انجام است که می تواند منجر به به شناخت معضلات علوم اجتماعی جامعه ما که در مواجهه با مدنیت غرب است، روشن گری کرده و مسائلی مانند بحران هویت را آسیب شناسی و مسیر مطمئن جامعه شرقی ایرانی اسلامی را تبیین کند.
پایان پیام/
نظر شما