خبرگزاری شبستان: آن سوالی که روز الست از آدمی پرسیدند که "الست بربکم / آیا من پروردگار شما نیستم" و آدمی جواب داد بلی، حالا هر لحظه در حیات زمینی از انسان پرسیده می شود که الست بربکم، آیا من پروردگار شما نیستم؟ اگر من پروردگار شما هستم پس چرا شرک خفی و جلی در قلب هایتان راه پیدا کرده است و دیوهایی چون حرص و حسد و طمع را به دوستی گرفته اید و اعتماد و توکل به خدا را در غبارهای غفلت به فراموشی سپرده اید؟
اما آدمی یک عمر زمینی برای پاسخ بلی به این سوال که آیا من پروردگار شما نیستم مهلت دارد. اگر او در این عمر زمینی بتواند به این سوال، پاسخی درخور و شایسته بدهد در آن صورت همه شئونات زندگی او متأثر از بلی خواهد بود که به پروردگارش داده است. فقط در این صورت است که او مهاجر فی سبیل الله خواهد بود و وسوسه های شیطانی را از اندرون خود بیرون خواهد کرد. اما قرآن به انسان این هشدار بزرگ را می دهد که اگر بخواهد عمر را یک سره بر غفلت و خور و خواب بگذراند روزی چشم باز خواهد کرد و خواهد دید که "عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی" و باز به تعبیر لسان غیب "کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش / کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی" این است که قرآن به انسان تنذیر می دهد که بداند دیر یا زود او از خواب سنگین این دنیا بیدار خواهد شد و اگر توشه ای درخور با خود به جهان باقی نیاورده باشد حسرت خواهد خورد که ای کاش بازگشتی بود و فرصت جبرانی وجود داشت.
قرآن حکیم در آیه 47 سوره شوری می فرماید: " اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ / پیش از آنکه روزى بیاید که از جانب خدا بازگشتى ندارد، به پروردگارتان پاسخ قبول دهید. در آن روز نه پناهى خواهید داشت و نه کسى از شما دفاعى تواند کرد."
این آیه شریفه مردم را دعوت مىکند به اینکه اوامر خدا و انذار او از روز قیامت در آیات قبل را بپذیرند، این آن چیزى است که از سیاق استفاده مىشود. و اینکه بعضى گفتهاند: مراد از کلمه" یوم" روز مرگ است، صحیح نیست.
اما کلمه" لا" در جمله" لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ" لاى نفى جنس است، و کلمه" مرد" اسم لا، و کلمه" له" خبر آن است، و جمله"من اللَّه" حال از کلمه"مرد" است. و معنایش این است: بپذیرید دعوت پروردگارتان را قبل از فرا رسیدن روزى که از طرف خدا ردى و برگشتى برایش نیست، یعنى آمدن آن روز قضاى حتمى است که خدا به هیچ وجهى آن را بر نمىگرداند. پس در حقیقت این تعبیر به منزله تعبیر" لا ریب فیه" است، که در قرآن کریم روز قیامت مکرر به آن وصف شده.
علامه در ادامه تقسیر با اشاره به " ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ" می فرمایند: کلمه"ملجأ" مانند"ملاذ" به معناى پناهگاهى است که بدان پناه مىبرند. و کلمه" نکیر"- به طورى که گفتهاند- مصدر و به معناى"انکار" است. و معناى جمله این است که: شما در آن روز از ناحیه خدا پناهگاهى ندارید، و نمىتوانید آنچه از شما سر زده انکار کنید، چون حقایق از هر جهت ظاهر و هویدا مىگردد.
اما در تفسیر نمونه هم آمده است: در آیه مورد بحث، خداوند روى سخن را به همه مردم کرده، به آنها هشدار مىدهد پیش از آنکه گرفتار چنان سرنوشت شومى شوند دعوت پروردگارشان را اجابت کرده به راه حق باز آیند.
مىفرماید:"دعوت پروردگار خویش را اجابت کنید پیش از آنکه روزى فرا رسد که دیگر بازگشتى براى آن در برابر اراده پروردگار نیست" و اگر تصور کنید در آن روز پناهگاهى جز سایه لطف او، و مدافعى جز رحمت او وجود دارد اشتباه است، چرا که"در آن روز براى شما نه ملجأ و پناهى است که در برابر عذاب الهى پناهتان دهد، و نه یار و یاورى که از شما دفاع کند"
جمله" یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ" اشاره به روز قیامت است، نه روز مرگ، و تعبیر" من اللَّه" اشاره به این است که در برابر اراده و فرمان او دائر بر عدم بازگشت، کسى نمىتواند تصمیم دیگرى بگیرد. به هر حال براى نجات از عذاب، راههایى تصور مىشود که تمام آنها در آن روز بسته است، یکى بازگشت از آنجا به عالم دنیا و جبران خطاها و گناهان است. دیگر وجود پناهگاهى که انسان در کنار آن مصون بماند. و سرانجام وجود کسى که به دفاع از انسان برخیزد. هر یک از جملههاى سه گانه آیه فوق اشاره به نفى یکى از این سه راه است.
بعضى جمله" ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ" را به این معنى تفسیر کردهاند که شما هرگز در آنجا نمىتوانید گناهان خود را منکر شوید، چرا که دلائل و شهود به قدرى زیاد است که جاى انکار نیست، ولى تفسیر اول مناسب تر به نظر مىرسد.
پایان پیام/
نظر شما