اکبر صحرایی با بیان اینکه کتاب از مرحله تولید تا چاپ در حال رکود است، به خبرنگار شبستان گفت: متأسفانه وضعیتی پیش آمده است که خوانش کتاب کم شده و خرید کتاب کاهش یافته است. معتقدم قبل از اینکه به فکر تبلیغ کتاب باشیم باید به این مسئله زیربنایی پرداخت و آفات موجود در مسیر تولید تا چاپ کتاب را رفع کرد تا خوانش کتاب افزایش یابد.
جامعه کتابخوان ما بیمار است
صحرایی مشکل تولید کتاب را زیربنایی و ساختاری دانست و افزود: تعارف نداریم اما جامعه کتابخوان ما بیمار است و ابتدا باید این بیمار را خوب کنیم. این بیماری به استراتژیک ما در ادبیات و هنر برمیگردد و آفت این بیماری خوانش و خرید کم کتاب است.
وی عنوان کرد: یکی از دوستان میگفت کتاب در حال مرگ است اما من کلمه مرگ را به کار نمیبرم و میگویم در حال رکود است زیرا ما در تولید و خروجی کتاب مشکل داریم.
مشکل کتاب تبلیغ نیست
این نویسنده با اعتقاد بر اینکه کتاب خوب حتی بدون تبلیغ هم خواننده دارد، بیان کرد: تبلیغ همه چیز نیست بلکه یک چهارچوب از یک ساختاری است. در سیستم تولید کتاب، تبلیغ یک قطعه یا دستگاهی از کارخانه است. مشکل ما در این عرصه تبلیغ نیست بلکه زیربنایی است.
صحرایی با اشاره به وجود مشکل در نویسنده، ناشر و خواننده تصریح کرد: نویسنده ما مشکل دارد، ناشر هم همینطور و ارتباط ناشر و نویسنده هم مشکل دارد، نهایتا تولیدات ما دچار مشکل است و خواننده هم رغبت نمیکند، کتاب بخواند و بدینترتیب خوانش ما هم دچار مشکل میشود.
نبود نگاه حرفه ای به فرهنگ و هنر
نویسنده "دار و دستهدار علی" نگاه حرفهای و اصولی به ساختار فرهنگ و هنر را لازم و ضروری ذکر کرد و افزود: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و متولیان فرهنگی به جای پرداختن به مسایل جزیی و شعاری باید به اصول زیربنایی توجه کنند. متأسفانه وزارت ارشاد در هر دولتی یک نوع عملکرد را در پیش میگیرد. در یک دولت تأکید بر ممیزی میشود، در دولت دیگر میگویند ممیزی نباید باشد، یک وزیر در خانه سینما را میبندد، دیگری باز نمیکند و امثالهم.
فرهنگ ما نیازمند قانون مدون است
وی با ابراز تأسف از اینکه فضای فرهنگی تحت تأثیر سیاست قرار گرفته است، عنوان کرد: وزارت ارشاد به جای پرداختن به امور حاشیهای باید یک تعریف خاص از ادبیات و هنر ارایه دهد و مسایل مربوط به حوزه هنر را به صورت قانون درآورده و تقدیم مجلس کند. در حقیقت ارشاد به جای پرداختن به مسایل روبنایی باید به زیربنا بپردازد و ما در این زمینه نیازمند یک قانون مدون هستیم.
تعریفی از نویسنده نداریم
این نویسنده خاطرنشان کرد: ما تعریفی از نویسنده و حقوق آن نداریم، شاید تعریفی از ناشر و کتابفروش داشته باشیم اما تعریفی از تولیدکننده کتاب نداریم، در صورتی که این تعاریف باید قانونمند باشد. هر کس در جامعه ما کتاب مینویسد، نویسنده هست و تعریفی از نویسنده نداریم. به قول جلال آل احمد اوستای بنا تعریف شده اما روشنفکری تعریف نشده است.
وی تعریف قانونمند نویسندگی را منجر به ایجاد رشته و نویسندگی در دانشگاهها دانست و گفت: وقتی نویسنده تعریف شود، نهایتا شاخهاش در دانشگاه زده میشود. نویسندگی حرفهای در غرب تعریف شده است و این رشته در دانشگاهها تدریس میشود و حقوق و بازنشستگی هم برای نویسنده تعریف شده است.
نویسنده حرفه ای تیراژ 15 میلیونی تولید می کند
صحرایی با بیان اینکه نویسنده حرفهای باب طبع مخاطب مینویسد، اظهار داشت: نویسندهای که حرفهای نیست صرفا هر آنچه را که از دل برمیآید، مینویسد و توجه ای به مخاطب ندارد و به همین دلیل خروجی مورد استقبال مخاطب واقع نمیشود. در غرب نویسنده حرفهای ذائقه مخاطب را در نظر میگیرد و همین عامل خروجی کتاب را 15 میلیون تیراژ میکند.
وی یادآور شد: وقتی من برای خودم بنویسم و دیگران هم برای خود و دلشان بنویسند، این نوشتن تفننی است نه حرفهای و در این شرایط خروجی هم ممکن است اتفاقی خوب شود. وقتی رشته نویسندگی در دانشگاه باشد، فرد در آموزشهای آکادمیک خود میفهمد که باید چه تولید کند، چگونه تولید کند و به مخاطب و ذائقه و سلیقه او توجه داشته باشد و صرفا از دل ننویسد.
پایان پیام/
نظر شما